او راهبر مقاومتی است با بیش از 5دهه فراز و نشیب به پایداری بر اصول، تیزبینی در بزنگاههای تاریخی، و فراستی برآمده از شناخت عمیق هماوردش، شناخته می شود. شجاعت و استواری اش را نه دوست، که دشمن نیز گواهی می دهد. دشمنی که او را زیر سخت ترین شکنجه ها و فشارها تجربه کرده و در حبس و شلاق و شرایط دشوار، چون پولادی گداخته، یافته است.
۱۳۹۹ مرداد ۱۰, جمعه
۱۳۹۹ مرداد ۷, سهشنبه
پرواز به سوی آسمان روشن فردا
۷مرداد۱۳۶۰-۲۹ژوئيه۱۹۸۱:
رهبر مقاومت ایران، برادر مجاهد مسعود رجوی در ۷ مرداد ۱۳۶۰، طی یک عملیات بزرگ و قهرمانانه که با همت و مشارکت پرسنل نظامی مجاهد خلق اجرا شد، از قلب پایگاه یکم شکاری تهران به پاریس پرواز کرد تا جایگزین دموکراتیک - انقلابی را برای حکومت ضدمردمی آخوندها در سطح بینالمللی معرفی و تثبیت کند و مقاومت عادلانه مردم ایران برای صلح و آزادی را، در مسیری صعب و پر پیچ و خم بهپیش برد. او تأسيس شوراي ملي مقاومت ايران را قبل از پرواز به پاریس در ۳۰ تیر ۱۳۶۰ در تهران اعلام کرد و طی فراخوانی که در تهران و تمامی شهرهای کشور منتشر شد، نیروهای مبارز و مردمی را به پیوستن به شورا دعوت کرد.
از آن پیشتر طی دو سال و نیم پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، مجاهدین در پیشاپیش یک کارزار سراسری سیاسی و افشاگرانه، ماهیت پلید رژیم خمینی را برای تودههای مردم افشا کردند. اما خمینی که در مبارزه مسالمتآمیز سیاسی و اجتماعی، یارای ایستادگی نداشت و در برابر مواضع برحق و آزادیخواهانه مجاهدین و متحدان آنها قافیه را باخته بود، با بهرگباربستن تظاهرات نیممیلیونی مردم تهران، که بهدعوت مجاهدین در ۳۰ خرداد ۶۰ برپا شد، بر دوران مسالمت و مبارزه سیاسی، نقطه پایان گذاشت و از فردای آن روز مقاومت انقلابی و مسلحانه برای سرنگونی رژیم خمینی، مشروع و ضروری شد.
با آغاز مقاومت مسلحانه و ضربات کوبنده آن، حکومت آخوندها بیآینده شد و ثبات استراتژیکی خود را بهنحو جبرانناپذیری از دست داد. گسترش ابعاد نظامی مقاومت، ضرورت وجود بال سیاسی آن را بیشازپیش نمایان ساخت. زیرا تحقق شعار سرنگونی بدون معرفی یک آلترناتیو سیاسی در اساس امکانپذیر نبود. آلترناتیوی که باید برای ملت تحتستم ایران، همچنانکه برای افکار عمومی جهانیان، روشن میساخت که این مقاومت چه اهداف و ایدهآلهایی را دنبال میکند و این مقاومت مسلحانه بهجای حکومت آخوندها در پی استقرار چه جایگزینی است.
چنین بود که مسعود رجوی، کاندیدای نسل انقلاب که اکنون مسئولیت شورا را بهعنوان تنها محور گردهمآمدن تمامی نیروهای مردمی و ترقیخواه بهعهده داشت، میباید این مسئولیت خطیر را عهدهدار میشد.
اما اتخاذ تصمیم در باره اعزام مسعود به خارج از خاک میهن اسیر بهعنوان مبرمترین وظیفه برای تضمین بههدرنرفتن همه رنجها و رزمهای مردم ستمدیده ایران، بسیار سخت بود.
برادر مجاهد مهدی ابریشمچی در اینباره میگوید:
«خاطرم هست در یک جلسه مرکزیت که در منزل شهید علی زرکش تشکیل شده بود، همه اعضای مرکزیت از جمله سردار خیابانی، شهید محمد ضابطی حاضر بودند. میخواستیم تصمیمگیری نهایی کنیم. بررسیها انجام شده و ریسکها، نقاط قوت و نقاط آسیبپذیر طرح بررسی شده بود. اما ما نمیتوانستیم تصمیمبگیریم. اگر جواب نه میدادیم، مصلحت عالیه راهگشایی سیاسی را چکار میکردیم؟ و اگر جواب مثبت میدادیم، ریسک روی جان مسعود را چهکسی میپذیرفت؟ بههمیندلیل تمامی مرکزیت سازمان از مسعود خواست که بهدلیل صعوبت این تصمیمگیری، هم ازنظر ایدئولوژیک و هم بهلحاظ سیاسی، حرف آخر را خودش بزند و طبیعی بود که او طبق سنت همیشگیاش، آن قسمتی را که ریسک روی جان خودش بود انتخاب کند».
بهاینترتیب، از میان طرحهای گوناگون، تصمیم گرفته شد که رهبر مقاومت ایران همراه با نخستین رئیسجمهور رژیم که پساز برکناری توسط خمینی به مقاومت پیوسته بود، از قلب پایگاه یکم شکاری مهرآباد با یک پرواز مستقیم، تهران را ترک کند.
سرهنگ خلبان بهزاد معزی در اینباره میگوید:
«پساز آنکه این افتخار بهمن داده شد که امانت مردم ایران را بهسلامت از ایران خارج کنم، مشغول طرح و بررسی برنامهها شدیم. اولین طرحی که بهنظرمان رسید، از راه جنوب بود که هم طولانی بود و هم زیاد کارآیی نداشت، بخصوص که ده روز قبلاز آنهم، یک هواپیما ازآنجا رفته بود. مسیر بعد، ازطریق کشورهای اروپایی بود که آنهم جواب نداشت. بنابراین از خیر آنها گذشتیم و قرار شد که ازطریق کشور ترکیه خارج شویم».
بهاینترتیب، مسعود یکبار دیگر تصمیم میگیرد با پروازی از میان آتشها، راه شکلگیری آلترناتیو و پیشرفت مقاومت را باز کند.
پساز اجرای پیروزمندانه این عملیات، محل اقامت مسعود به کانون مبارزه با رژیم و قلب تپنده جنبش انقلابی تبدیل شد. در اثر تلاشهای پیگیر و خستگیناپذیر او بود که وحشیگریها و جنایتهای قرونوسطایی خمینی در سطح بینالمللی افشا شد تا آنجا که مردم دنیا، خمینی را بهعنوان منفورترین دیکتاتور جهان محکومکردند.
پایهگذاری سیاست صلح در بحبوحه دجالگریهای جنگافروزانه رژیم که موجب شکلگیری یک جنبش صلحطلبانه جهانی در حمایت از مقاومت ایران شد و رژیم جنگافروز خمینی را منزوی و مطرود کرد و همچنین از دور خارجساختن کلیه مدعیان و شبهآلترناتیوهای ضد انقلابی در یک مبارزه پیچیده سیاسی از دیگر دستاوردهای مهم ۵ سال اقامت رهبر مقاومت ایران در پاریس بودند. دورانی که مقاومت ایران با راهبری مسعود با سرفرازی تمام راهش را از میان انواع موانع و توطئهها بازگشود؛ مسیری ظفرنمون که در ادامه خود تولد بازوی استوار و پراقتدار خلق، ارتش آزادیبخش ملی ایران، و بلوغ آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت را با گزینش رئیسجمهور مریم رجوی محقق ساخت. باشد که با سرنگونی دشمن ضدبشری و جایگزینی تنها آلترناتیو دموکراتیک و مردمسالار که در پرتو خون یکصد و بیست هزار شهید راه آزادی از اعتبار و اقتداری منحصر بهفرد در سطح داخلی و بینالمللی برخوردار است، آزادی و حاکمیت پایدار مردمی در ایرانزمین مستقر شود.
۱۳۹۹ مرداد ۶, دوشنبه
سالگرد حماسه فروغ ایران ۶ و ۷ مرداد۱۳۸۸ در اشرف - مسعود رجوی ۹مرداد ۱۳۸۸
فیلمها و تصایر هرچند دنیایی را تکان داده است، اما به خدا سوگند بخش ناچیزی از صحنه ها را منعکس می کند. تنها نوک کوه آهن و پولاد و نوک سلسله جبال عشق و ایمان را بازتاب می کند.
در این حال این را هم می دانم که سرشار از غرور و سرفرازی و شکوه و پایداری کردن هستید.
در عین حال، با قلبها و ضمیرهای پاکتان احساس می کنید که در این ۳روز، سقفهای بالا بلندی زدید که خیلی چیزها را چرخانده و آثار آن در آینده بارز می شود.
شک نکنید که یورش ارتجاع در اشرف و ایستادگی شگفت شما در این ۳روز، در پیوند با قیام سراسری مردم ایران است. این را باید حماسه فروغ ایران خواند.
۱۳۹۹ مرداد ۵, یکشنبه
۱۳۹۹ مرداد ۳, جمعه
لحظه سرنوشت - مسعود رجوی در نشست توجیهی عملیات فروغ جاویدان ـ ۱مرداد ۱۳۶۷
مسعود رجوی: عملیات رو با استعانت از سرچشمه خروشان عشق و معرفت، فرستاده برگزیده خدا، خاتمالانبیا، محمد مصطفی، پیامبر اکرم و با استعانت از پاره جگر و عصاره وجودش راهبر و مقتدای عقیدتی و تاریخیمون سیدالشهدا حسین ابن علی علیه السلام به پیش خواهیم برد.
اگر امروز نرویم، اگر بهزودی نرویم، خیلی دیر خواهد شد. این همان لحظه نادر، لحظه کیمیایی و سرنوشتسازی است که اگر آن را در نیابیم امروز، فردا دیر خواهد شد، پس بهتر این است که بهدعوت خدا و خلق لبیک بگوییم و با استعانت از همان نامهای بزرگ و مقدسی که گفتم بهزودی زود به پیش خواهیم تاخت. آمادهاید پس.
(خروش رزمندگان: بله)
حالا برای ثبت در سینه تاریخ و شرکت در یکچنین تصمیمگیری بزرگ و بنیادی، عاری از احساسات ـ اگر چه انقلابی را نمیشود از عواطفش جدا کرد ـ ولی با حسابگری نظامی و سیاسی محض، و با آرامش، هر کس که میگوید درست است که برویم و درست نیست که تأخیر کنیم و هر کس که میگوید رفتن به این عملیات، هر نتیجهیی که داشته باشد، به هر حال کیفاً بهتر از نرفتن است، دست بلند کند. لحظات تاریخی به آهستگی پیش میروند... هرکس که میگوید باید که برویم و اگر نرویم خیلی بدتر است و از ما بایسته و شایسته همین است که برویم؛ دست بلند کند، ببینم. میخواهم این لحظه ثبت شود...
دستهایتان را بالا نگهدارید...
آیا بر تصمیم خود استوارید؟
(خروش یکپارچه رزمندگان و کفزدنهای ممتد).
نتیجه عملیات البته فراتر از همه محاسبات معمول، به اراده و مشیت خدا برمیگردد. اما تا آنجایی که به ارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران ارتباط دارد پیشاپیش نتیجه را، هر چه که باشد، به تکتک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک میگویم.
(کفزدن و ابراز احساسات ممتد رزمندگان).
تصمیمگرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و سادهیی نبود. زیرا که میباید تمام دار و ندار را، در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد.
(کفزدن ممتد رزمندگان)
بهخصوص که این تصمیمگیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یک بار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیمگیری برای خود من، تقریباً مشکلتر از تمامی تصمیمگیریهای از زمان شاه به بعد بود. زیرا که میباید یک بار دیگر از همه عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد...
چونکه شما، تکتک شما، چه آنهایی که قبل از سال 50 و چه آنهایی که از زندانهای شاه با یکدیگر همرزم و همسنگر بودیم؛ چه آنهایی که در زمان حکومت خمینی به سازمان پیوستید؛ چه آنهایی که امروز از این یا آن کشور آمدهاید و چه آنهایی که در بین راه، در محورها و شهرهای مختلف به ما خواهند پیوست؛ آری شما را من بهسادگی پیدا نکردم. تکتک شما را از پس هفت دریای خون ، و راهی چند ساله، که آن را با کفش و کلاه آهنین و پولادین طی کردیم، از لابلای انبوه ابتـلائات، نشیب و فرازهای سیاسی و انبوه بالا و پایینیهای زمان، بهمثابه رشیدترین، پاکبازترین، قهرمانترین، جانانترین، شکوفاترین و آگاهترین فرزندان خلق ایران، پیدا کردهام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما میبود و اگر ستودنیتر از شما میبود، حتماً در جای دیگر تشکلش را میدیدیم، پس یک گنجینه عظیم و تاریخی و بزرگ و در بعضی موارد چه بسا غیرقابل جانشینسازی، گرانتر از همه مالالتجارههای موجود در عالم، ذیقیمتتر، زیباتر، تحسینانگیزتر، اینجا هست که من میبایستی، در این تصمیمگیری، یکبار از تکتک این جواهرات بیهمتای این گنجینه دل بکنم. اما اگر که مجاهدین به خدا و به خلق و تاریخ و به سرنوشت تابان و شکوفان خلق قهرمان ایران، بعد از این همه رزم و رنج، بعد از اینهمه خون و فدا، پاسخ نگویند، چه کسی پاسخ خواهد گفت؟
(کفزدن ممتد رزمندگان)
بنابراین فقط یک جمله میگویم و میگذرم. نه خطاب به شما، خطاب به خدا و خطاب به خلق و تاریخ، که بار خدایا، شاهد باش، شاهد باش که تمامی سرمایهمان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقدیم تو و خلقت کردیم.
انک انت السمیع العلیم.
۱۳۹۹ مرداد ۱, چهارشنبه
سالروز درگذشت احمد شاملو خورشید درخشان آسمان ادب ایران
۲مرداد۱۳۷۹- ۲۴ژوئیه۲۰۰۰:
روز دوم مرداد سال ۱۳۷۹ احمد شاملو ادیب، شاعر و نویسنده بزرگ معاصر ایران، در سن ۷۵سالگی بدرود حیات گفت.
مسؤل شورای ملی مقاومت ایران آقای مسعود رجوی در پیام تسلیت خود بهمناسبت درگذشت شاملو نوشت:
بیگفتگو، شاملو، از بزرگترین شاعران معاصر ایران و جهان است. برای سالیان، جایزه نوبل حق مسلم او بوده است و پس از درگذشتش، بهعنوان کمترین بزرگداشت از او و از شعر و ادبیات ایران، دیگر نبایستی دریغ شود. افسوس که رژیم آخوندی حسرت چاپ کامل مجموعه”کتاب کوچه” اثر بزرگ شاملو را بر دل شاعر گذاشت ”زیرا که شاعران، خود شاخهیی ز جنگل خلقند”.
هماو بود که در مقابل راهاندازی کانون نویسندگان مطلوب رژیم آخوندی، قاطعانه ایستادگی کرد تا دامن فرهنگ و ادبیات ایران آلوده نشود. اما فراتر از همه چیرهدستیها و نبوغ شعری و ادبی، بهراستی آنگاه که شاملو با عاطفه و احساس شگفت خود در توصیف ”روزگار غریب” و توصیف شهیدان و قهرمانان میسرود، آتش بهجان میزد
از زیبرم و مهدی رضایی تا حنیفنژاد و گلسرخی و اشرف و موسی و آذر و شهیدان ۳۰خرداد. از ”نازلی” تا ”ابراهیم در آتش” و ”شبانه” و ”بچههای اعماق” و ”خطابهتدفین” بهیاد همهشهیدان بهمن
در وصف میلیشیای مجاهدین که در فردای ۳۰خرداد با مشتهای گرهکرده و شعار آزادی، حتی بدون دادن اسمهایشان به دشمن، سرودخوانان به جوخههای اعدام شتافتند،
و اکنون ”شاعر شاعران” احمد شاملو، خود در فرهنگ و ادب ایران، در مقاومت مردم ایران و در عاطفه و احساس و شعر مقاومت، زنده و جاری است”
سابقه رابطه شاملو با مجاهدین و مقاومت ایران
دو پیام ماندگار
در آستانه ۴خرداد ۱۳۶۰بهمناسبت سالروز شهادت بنیانگذاران و اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران پیام مشترکی از سوی شاملو، شادروان دکتر غلامحسین ساعدی و دکتر منوچهر هزارخانی و شماری دیگر از نویسندگان و شعرا خطاب به برادر مجاهد مسعود رجوی فرستاده شد. در آن پیام چنین آمده بود:
«مجاهد خلق! مسعود رجوی! چهارم خرداد روز شهادت محمد حنیفنژاد، سعید محسن، علیاصغر بدیعزادگان، عبدالرسول مشکینفام، و محمود عسگریزاده، بنیانگذاران سازمان انقلابی مجاهدین خلق ایران است. یادآوری این روز برای مردم ما و همه مشتاقان آزادی و استقلال ایران فرصتی است در بزرگداشت خاطره همه شهدای انقلابی خلق، و برای شما و همرزمانتان، که فعالانه راه آن مجاهدین شهید را میپویید. بهویژه تجدید عهدی است با آرمانهای مردان و زنان از خودگذشتهیی که برای رهایی ایران بهپا خاستند و با ایثار جان خویش، سنگ بنای جنبشی انقلابی را بر زمین میهن ما استوار کردند. برای ما فرصتی مغتنم است که در بزرگداشت این روز تاریخی و این تجدیدعهد با شما و همه همرزمان مجاهدتان، سهیم و شریک باشیم».
در پاسخ این پیام برادر مجاهد مسعود رجوی چنین نوشت:
پیام مسعود رجوی به شاملو
«بهنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران. شاعر شاعران! خورشید درخشان آسمان ادب ایران! احمد شاملو! با سلامهای انقلابی، پیام شورانگیز شما و ۱۲تن دیگر از نامدارترین درخشندگان منظومه «ادب و هنر» میهن ستمزدهمان، بهمناسبت سالروز شهادت بنیانگذاران مجاهدین خلق ایران را دریافت کردم. برای مجاهدین خلق و میلیشیای مردمی و برای همه انقلابیون ایران بهطور اعم، جای سرفرازی است که اکنون بیش ازپیش از حمایت شما و سایر دوستانتان برخوردار شدهاند. اگر چه این مطلب هرگز چیز جدیدی نبوده و از قدیمالأیام هر «ابراهیمی» که قصد گذر کردن از «آتش» داشت، شما و سایر رزمندگان میدان «هنر» را در کنار خود مییافت. و چه خوب گفته بو دید که:
«امروز شعر حربه خلق است.
زیرا که شاعران، خود شاخهیی ز جنگل خلقند.
نه یاسمین و سنبل گلخانه فلان
بیگانه نیست شاعر امروز، با دردهای مشترک خلق
او با لبان مردم لبخند میزند
درد و امید را با استخوان خویش، پیوند میزند»
پس ما و هر آن کس که «مژده شکستن زمستان» را در دل میپروراند، حق داریم که مضافاً بر سلاحهای مادی، از تسلیح به دیگر حربههای معنوی خلق بر خود ببالیم و بار دیگر بر بالین شهیدان والامقام خلق ـتمامی خلقـ سوگند یاد کنیم که همچنان تا قله «رهایی»، سنگر مبارزات عادلانه ضداستبدادی، ضداستعماری و ضداستثماری را ترک نگوییم. مبارزهیی که لاجرم در برابر ارتجاع و اپورتونیسم نیز قد برافراشته و خواهان حمایت فزاینده شماست.
پس ای حربههای معنوی خلق! شاعران و نویسندگان عالی مقام!
اجازه میخواهم از جانب بسیاری از فرزندان خلق قهرمان و محرومی که چه در دوران «زور عریان» و چه در دوران «فریب» یک آن نیز دامان ستمکشان را رها نکردهاند، بار دیگر بر نیاز تمامی خلق و نیاز تمامی فرزندان جانبازش بر ضرورت کار انسانی و انقلابی خلاق شما تأکید کنم…»
در پایان این پاسخ به تاریخ 5خرداد1360مسعود از شاملو خواست صمیمانهترین درودهای مجاهدین را به شعرا و نویسندگان برساند.
اعلام همبستگی شماری از نویسندگان و هنرمندان میهن با شورای ملی مقاومت
۱ مرداد۱۳۶۰- ۲۳ ژوئیه۱۹۸۱:
بهدنبال اعلام تشکیل شورای ملی مقاومت ایران، شماری از هنرمندان، شاعران و نویسندگان ایران، در هفته اول مرداد ۱۳۶۰ در نامهیی به مسعود رجوی، با تأکید بر آرمان آزادی و استقلال و ضرورت سرنگونی رژیم و تشکیل مجلس مؤسسان و تأکید بر مرزبندی قاطع با نیروها و عناصر ارتجاعی و ضدانقلابی، پشتیبانی خود را از شورای ملی مقاومت اعلام کردند.
در میان این نویسندگان اسامی احمد شاملو، دکتر غلامحسین ساعدی و دکتر منوچهر هزارخانی بهچشم میخورد.
۱۳۹۹ تیر ۳۰, دوشنبه
۳۰تیر سالروز تأسیس شورای ملی مقاومت ایران، یگانه بدیل دموکراتیک
بهمناسبت ۳۰تیر سالروز تأسیس شورای ملی مقاومت ایران
شورای ملی مقاومت ایران در ۳۰تیر ۱۳۶۰، در سالگرد قیام ملی ۳۰تیر تأسیس شد تا یادآور این باشد که این شورا در ادامه همان خط دکتر محمد مصدق پیشوای فقید نهضت ملی مردم ایران و برای تحقق آرمانهای آزادیخواهانه و استقلالطلبانهیی که مردم ایران بیش از یکصد سال است برای آن مبارزه میکنند، تشکیل شده است.
در اساسنامه شورای ملی مقاومت آمده است: «شورای ملی مقاومت برای سرنگونی رژیم خمینی و استقرار دولت موقت تشکیل شده است».
تأسیس شورا یک ماه بعد از آغاز مقاومت انقلابی توسط مسعود رجوی و در بحبوحهٴ موج اعدامهای جنونآمیز خمینی و در سیاهترین روزهای حاکمیت اختناق در تهران خون گرفته اعلام شد.
شورای ملی مقاومت، پیوسته در کانون مبارزات مردم ایران در برابر فاشیسم مذهبی جرار حاکم بر میهنمان قرار داشته است و اعضا و مسئولان آن عمر و زندگی خود را وقف پیشبرد آرمان رهاییبخش مردم ایران کردهاند. اعضا و مسئولان شورای ملی مقاومت فارغ از هر سمت و مسئولیتی که در سازمان کار شورا به عهده دارند، در وهلهٴ اول خود را رزمنده جبهه نبرد آزادی مردم ایران میدانند و در سرد و گرم روزگار، پیوسته همراه با سایر هموطنان، در تظاهراتها، تحصنها و فعالیتها، برای رساندن صدای مظلومیت مردم ایران به گوش جهانیان حضور داشتهاند و همراه با آنها فریاد زده و از جان مایه گذاشتهاند.
ماندگاری شورای ملی مقاومت، به مدت بیش از سه دهه، بهمثابه دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ معاصر ایران، آن هم در بغرنجترین شرایط بینالمللی و منطقهیی، گویای اصالت شورا و ریشههای عمیقش در جامعه ایران، خط مشی اصولی آن مبنی بر سرنگونی رژیم ضدبشری و عدم عدول از این خط اصولی و همچنین تبلور مناسبات دموکراتیک و خصلت کثرتگرای آن است.
به این ترتیب در جبهه نبرد گستردهیی که میان مردم و مقاومت ایران از خیابانهای تهران تا سراسر شهرهای میهن جریان دارد و شاخههایش در سراسر جهان گسترده است، شورای ملی مقاومت حضوری تمامعیار دارد.
اعتقاد عمیق به کثرتگرایی و مشارکت گرایشات مختلف در پروسه تصمیمگیری باعث شده که در شورای ملی مقاومت هر عضو، صرفنظر از اینکه یک سازمان بزرگ سراسری مانند مجاهدین باشد یا یک شخصیت منفرد، دارای یک حق رأی باشد. همچنین طبق تصمیمات شورا، دولت موقت که بر اساس برنامه شورا به مدت حداکثر شش ماه از فردای سرنگونی رژیم آخوندی تا برگزاری انتخابات آزاد بر سر کار خواهد بود، دولتی ائتلافی است که همه احزاب و گروهها و گرایشات مختلف درون شورا در آن شرکت خواهند داشت. وظیفه شورای ملی مقاومت در وهلهٴ اول سرنگونی رژیم آخوندی است. پس از سرنگونی، شورای ملی مقاومت دولت موقتی را شکل میدهد که وظیفه اساسی.ان.انتقال حاکمیت به مردم ایران و مستقر ساختن حاکمیت جدید ملی و مردمی است. وظیفه انتقال حاکمیت با انتخابات آزاد برای تشکیل مجلس مؤسسان، حداکثر شش ماه بعد از سرنگونی دیکتاتوری آخوندی صورت میگیرد. در پایان دوره شش ماهه، دولت موقت از قدرت کنار میرود و مؤسسان منتخب مردم برای تعیین دولت جدید و تهیه قانون اساسی نوین آغاز بهکار میکند.
شورا با سازمانها و شخصیتهایش طیف کاملی از ترکیب اجتماعی و سیاسی ایران را بازتاب میکند. همچنان که نیمی از اعضای شورا را زنان تشکیل میدهند. شورا در عین حال، خودش الگویی از جامعه ایران فرداست، و طرحهایی که شورا برای مسائل مختلف جامعه ایران از سالها پیش اندیشیده، شاهد این مدعاست.
بر اساس مصوبات شورا، در ایران فردا انتخاب و آرای عمومی اساس مشروعیت نظام آینده کشور است. آزادی عقیده، بیان و مطبوعات و آزادی تشکیل احزاب و جمعیتهای سیاسی و امنیت قضایی همه آحاد مردم و حقوق مصرّح در اعلامیه جهانی حقوقبشر تضمین میشود. همه امتیازهای جنسی و قومی و عقیدتی لغو میشوند و هر گونه تبعیض در مورد پیروان ادیان و مذاهب مختلف ممنوع خواهد بود و هیچکس بهدلیل اعتقاد یا عدم اعتقاد بهیک دین یا مذهب هیچ امتیاز یا محرومیتی نخواهد داشت.
مواضع شورا در بزنگاههای خطیر سیاسی و عبور آن از گردنهها و تندپیچهای سیاسی فیالواقع هر کدام یک شاهکار محسوب میشود. همان تندپیچهایی که سایر نیروها در مواجهه با آن بهکلی از بین رفتند و اکنون جز نامی از آنها باقی نمانده است. اسناد موضعگیریهای شورا در تمامی این سالها بهصورت بیانیهها، اطلاعیهها در دسترس همگان قرار گرفته است.
به این ترتیب، امروز به قول رئیسجمهور برگزیده مقاومت، ایران برای آیندهٴ روشنش، همه چیز دارد. بیشک نور آزادی با این عزمهای جزم به خاک ایران خواهد تابید.
۱۳۹۹ تیر ۱۹, پنجشنبه
مسعود رجوی - مجاهدین چه میخواهند - گزیده سخنرانی
منتخبی از سخنان مسعود رجوی:
آره، آره آقا جون میزنن از ما میبرن، اصلاً اعلیحضرت رضا شاه کبیر میبره، اصلاً آریامهر از قبر زنده میشه، اصلاً امام ملعونه راحل برمیگرده. ما عقب میمونیم. به ما هیچی نمیرسه. ما مطرح نیستیم. مطرح هم نخواهیم شد. چند سال باز باید اپوزیسیون باشیم. آره آره آره، تا آخر عمر. من که تا آخر عمر اپوزیسیونم این رو خاطر جمع باشید.
در انتخابات ریاستجمهوری سال ۵۸، خمینی گفت، هر کی به قانون اساسی (یعنی منظورش ولایتفقیه) رأی نداده صلاحیت ریاستجمهوری رژیم را ندارد. نیم ساعت بعد من اطلاعیه دادم که خداحافظ شما. ما نیستیم.ما این کاره نیستیم.
الآن چه میگویم؟
اول روشن باشه از روز اول ما هیچی نمیخواهیم. ببین آقاجان هر کی میخواد بیاد تو ایران روی کار، خوب، ما ستادمون، آزادی بیان، آزادی اجتماعات و اینکه شکنجه و اعدام نباشه. همین. دو تا چیز.
هیچی نمیخوایم. هیچی از هیچکس. هر کی میخواد رئیس بشه هر کی میخواهد مرئوس بشه. هر کی میخواد انتخاب بشه.
خون شهدامون و رنج زندههامون و تاریخچهای که پشت سر گذاشتیم، بسا بسا بسا فراتر از این حرفهاست. مگر به خمینی چی میگفتیم؟
باشه آقا جون ما ریاستجمهوری تو رو نخواستیم. مجلست رو هم نخواستیم. ببین آقا جون، میگم اعدام و شکنجه نکن. آخه حق داشته باشم حرفم رو بزنم.
یا آقا میریم، بالاخره خونه یکی از شهدامون رو پیدا میکنیم. اگر نشد، اجاره میکنیم. اگر نشد، یادتون باشه قرار ما خاوران. محل شهدای قتلعام و اشرف و موسی. اونجا چادر میزنیم. هیچی نمیخوایم، هیچی.
پس قرار ما خاوران است. ببین آقا جان حقوق خلقم. دیگه دعوایی ما نداریم. بگذارید جلو بیفته. اگر آزادی رو مراعات کنه که چه بهتر، اگر آزادی رو مراعات نکنه، وای بهحالش. از روزیکه اگه مشت و گلوله بیاره، بازم هاکذا.
قرار است خسته بکنیم و خسته نشویم. ما مجاهدیم. ما که از قبل گفتیم کسی بیشتر مقاومت کنه از ما جلوی این رژیم زانو هم میزنیم. هژمونیاش را هم میپذیریم. با افتخار هم این کار رو میکنیم. هر کی از پس این آخوندها برمیاد، بسم الله.
لاکن اول روشن باشه، من آزادی بیانم را میخوام و آزادی خلقم. چرا؟ چونکه مجاهد خلقم.
مگر آمدم قدرت بگیرم. مگر آمدم حکومت بگیرم. مگر آمدم تو مسابقه فرصتطلبی شرکت کنم؟
مگر آمدم توی موج سواری شرکت کنم؟
اول روشن باشد که ما کی هستیم. روشن باشد که نسلمون و خطمون و سابقه مون و تاریخچه مون چیه.
نمیخوام، نمیخوام، نمیخوام، که جلو بیفتیم. اینطوری یعنی جلو بیفتیم.
با صدق و فدا آری.
ما یه مشت آدمیم. یه کارهایی بلد بودیم کردیم، همه هم از ما جلوترند. باشه. لاکن موج سواره میوه چین، فرصتطلب نیستم.
به بوسعید بالخیر گفتند که، مراجع زمانش، تو در مقابل ما پشهایی بیش نیستی. گفت من همون پشه هم نیستم. پشه هم خودتی.
ما آقا اشرفیان، پشه هم نیستیم. هیچی نیستیم. هیچی. بینام و نشان. چند ده نفر بودیم از زندان آزاد شدیم. حرفهای خودمون رو زدیم دیگه، تف کردیم بهریاست جمهوری خمینی که لازمهاش ولایتفقیه باشه و سرکوب خلایق. و خوردیم چماق و گلوله و شلاق و یکصد و بیست هزار شهید و آواره شدیم. آواره هم هستیم. هیچی نیستیم. پشه هم نیستیم. اما به خودمون مطمئنیم.
دیگه بالای سر مزار شهدامون که میتونیم بشینیم و حرفمون رو بزنیم. اگر حرف حق است، راه خودش رو باز خواهد کرد.
۱۳۹۹ تیر ۱۶, دوشنبه
۱۳۹۹ تیر ۱۴, شنبه
سالگرد حمله شکست خورده موشکی به لیبرتی در ۱۴تیر ۱۳۹۵
رژیم آخوندی که تمام توان خود را برای وارد آوردن یک ضربه کمرشکن به مجاهدین قبل از خارج شدن آنها از لیبرتی به کار گرفته بود، در شامگاه ۱۴تیر۹۵ (۲۸رمضان) در آستانه عید فطر آن را مورد حمله سنگین موشکی قرار داد. رژیم آخوندی همچنین میخواست در آستانه کهکشان و گردهمایی بزرگ مقاومت که ۵روز بعد در ۱۹تیر سال ۹۵در بورژه پاریس برگزار میشد، ضرب شستی نشان بدهد.
هدف ولیفقیه ارتجاع از این حمله که در ساعت ۲۰و ۳۵دقیقه یعنی ساعتی پس از افطار صورت میگرفت، این بود که حداکثر قربانی و تلفات را از مجاهدان لیبرتی بگیرد. از این پیشتر سردژخیم قاسم سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس و پاسدار داناییفر سفیر رژیم در بغداد وعده حملهای را سران رژیم داده بودند که تلفات و قربانیان آن را نتوان شمرد. از این رو ۵۰موشک را از فاصله نزدیک در مساحتی کمتر از یک کیلومتر مربع به کار گرفتند. کلاهک جنگی این موشکها حاوی ۵۰کیلو مواد منفجره شدیدالانفجار بود.
سیستم تایمری شلیک
حمله در شرایطی صورت گرفت که از یک هفته قبل مزدوران ولایت فقیه در کمیته سرکوب مجاهدین در نخستوزیری عراق، در منتهای گرمای تابستان در تیرماه از ورود سوخت به لیبرتی جلوگیری کرده و به این ترتیب با خاموش شدن ژنراتورهای برق و در نتیجه از کار افتادن تجهیزات آبرسانی و خدمات و سرمایش در گرمای بالای ۵۰درجه، شرایط را برای یک کشتار فراگیرجمعی، هر چه آمادهتر کرده بودند.
به این ترتیب معلوم شد که انواع سنگاندازیها و اشکال تراشیهای آن روزها در برابر روند انتقال مجاهدین به آلبانی، چه نقطه عزیمت جنایتکارانهیی داشته است. همچنین معلوم شد که خلیفه ارتجاع در محاصره بحرانهایی که مقاومت ایران را مسئول ایجاد آنها میداند، تا چه حد به نابودی تمامی مجاهدین نیاز دارد.
مأموریت حمله موشکی را که خامنهای دستور داده بود، قاسم سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس از طریق پاسدار سرتیپ ایرج مسجدی سفیر کنونی رژیم در عراق به پاسداران و شبهنظامیان مزدور ابلاغ کرد.
موشکها با برد ۱۰کیلومتر و وزن ۱۱۰ کیلو از فاصله ۵کیلومتری در شمال غربی لیبرتی شلیک شد. ۵۰نفر مجروح و مصدوم شدند. ۱۱۶ بنگال و سالن و اماکن عمومی منهدم و غیرقابل استفاده شد و بیش از هزار دستگاه کولر و فن کوئل و یخچال و فریزر و انواع وسایل برقی و تجهیزات کامپیوتری و وسایل زندگی منهدم گردید. حفرههای باقیمانده از محل اصابت موشکها قطر ۴یا ۵متر و عمق بین ۱٫۵تا ۲متر داشت.
در اثر این تهاجم جنایتکارانه ۲پلیس عراقی در موضع جنوب لیبرتی و ۸شهروند غیرنظامی در روستای العراقیه مجروح شدند.
اما حمله سهمگین موشکی، بهرغم آتشسوزی گسترده و خسارتهای فراوان مادی، بهخاطر آمادهباش موشکی که یک هفته قبل از عیدفطر توسط فرمانده ارتش آزادیبخش اعلام شده بود
همچنین بهخاطر حداکثر هوشیاری و انضباط پولادین مجاهدین و یکانهای فدایی در مؤسسان چهارم ارتش آزادی،در داخل لیبرتی هیچ شهیدی از مجاهدین نداشت. آخوندهای زبون یکبار دیگر به سختی شکست خوردند و مجاهدین توانستند با حرکتهای غافلگیرانه بعدی، همگی از حلقه محاصره مزدوران خارج و به سلامت به نقطه تجمع جدید خود در آلبانی بروند.
مسعود رجوی: به پرچمداران و پیشتازان ارتش آزادی – مجاهدان قهرمان اشرفی در لیبرتی
۱۳۹۹ تیر ۱۲, پنجشنبه
پیام رهبر مقاومت ایران، مسعود رجوی – ۱۲ تیر ۱۳۸۲
۱۲تیر۱۳۸۲:سالروز آزادی رئیس جمهور برگزیده مقاومت از شکوهمندترین لحظه های تاریخ مقاومت مردم ایران در برابر دیکتاتوری آخوندی
هموطنان عزیز سلام به همه شما
به جگرهای سوخته و لبهای تشنه و بدنهای فرسوده و گرسنه در اعتصاب غذای ۱۷روزه
سلام به عشق های فروزان و شعله ور برای آزادی برای مریم رهایی و برای در هم شکستن توطئه و زدوبند رژیم ضدبشری آخوندی
***
لحظه ای که از شکوهمندترین لحظه های تاریخ مقاومت مردم ایران در برابر رژیم آخوندی است.
لحظه ای که تاروپود، بود و نبود و عظش سوزان ایران و ایرانی برای آزادی را در انظار جهانیان به نمایش گذاشت.
***
به راستی آنان وجود خود را به شمعهای فروزان آزادی و مشعلهای جاودان مقاومت تاریخ این میهن تبدیل کردند.
سلام بر «ذبح عظیم» ملت ایران در آستان فرشته آزادی که خلق اسیرمان از یکصد سال پیش سر به پایش نهاده است.
آزادی خجسته آزادی....
اشتراک در:
پستها (Atom)
سیزدهم خرداد، سالمرگ خمینی دجال ضدبشر
سخنان مسعود رجوی ۲۲ بهمن ۱۳۷۴ حکم قتلعام مجاهدینی که بر سر موضع مجاهدی خود پافشاری کرده و میکنند مسعود رجوی ۲۲بهمن ۱۳۷۴: خمینی پرپر ک...
-
منتخب نشست های رمضان در لیبرتی و اشرف سلسله اموزش های درونی مجاهدین مسعود رجوی - تیر و مرداد ۱۳۹۲ مقاومت تنها ملاک و شاخص مشروعیت در دو...
-
🔻در سال ۱۳۵۴ که سازمان مجاهدین خلق ایران، زیر ضربه سنگین اپورتونیستهای چپنما قرار گرفت، چه کسی سازمان را از گرداب نابودی، به مسیر اح...
-
مسعود رجوی: همه از دیدار صلح در بغداد ما بین من و رئیسجمهور عراق و اطلاعیه رسمی آن اطلاع دارند و میدانند که من در آن دیدار هم از طرف مق...