رسوایی معاویه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معاویه پساز امضای قرارداد، آزار شیعیان توسط کارگزاران اموی را شروع کرد.
در همان آغاز در یکی از سخنرانیهایش برای مردم کوفه نشان داد که اهل عهد و پیمان نبوده و نیست و باوقاحت تصریح کرد که «من با شما جنگ نکردم که نماز بگذارید و روزه بدارید و حج کنید و زکات بدهید. بلکه با شما جنگیدم تا بر شما امیر و فرمانروا باشم و خدا مرا فرمانروا کرد و شما نمیخواستید».
دکتر طهحسین مینویسد: «وقتی کار عراق بهدست معاویه و جانشینانش افتاد، مردم عراق درستی بیمدادنهای علی را دانستند و پیشگویی علی آشکار شد. اکنون کارگزاران اموی همهگونه بلا برسرشان ریختند و بهکارهایی که دوست نداشتند وادارشان کردند و در مال و جان، در آشکار و نهان و در دنیا و دین آزارشان دادند. پس آنگاه همگان بهیاد علی و هشدارهای او افتادند».
ابن ابیالحدید هم مینویسد که از دوستان اهلبیت و مردم هر که را که گمان دوستی علی در او بود، بهتهمت میگرفتند و زجر میکردند و بیخانمان مینمودند و آنگاه میکشتند.
در قدم بعد معاویه بخشنامهیی صادر کرد که یک عبارت آن چنین است: در تمام دقایق متوجه باشید که هرکه ثابت شد از شیعیان علی و از دوستداران اهلبیت است، عطایش را قطع کنید. حقوق و مواجب او را توقیف نمایید…
و در بخشنامهیی دیگر: نظر کنید هرکه را احتمال دادید از هواداران اهلبیت است بهمجرد اینکه بهاو ظن بردید، او را تحت فشار و شکنجه قرار دهید و خانهاش را برسرش خراب کنید.
تبلیغات معاویه آنقدر علیه حضرتعلی گسترده بود که اهل شام میگفتند این علی که میگویند در محراب کشته شده با محراب چه کار داشت؟
برای آنکه بچههای کوچک از اول ضدعلی باربیایند، شبکه آخوندی معاویه در مکتبخانهها، برنامههای متعددی روی آنها پیاده میکردند. مثلاً اسباببازی بچهها را میگرفتند و به آنها پسنمیدادند و وقتی که بچه گریه میکرد، میگفتند اسباببازی تو را علی برده است یا وقتی بچه گرسنه بود میگفتند غذایت را علی برده است
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر