۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۰, شنبه

مسعود رجوی - گوهر برگزیده رسول خدا در آزمایشی سنگین‌تر از عاشورا ـ به‌ مناسبت میلاد امام حسن مجتبی (ع) - ۱۳۷۷ - قسمت پنجم


دوران امام حسن دشوارترین شرایط
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در چنین شرایطی بود که حضرت علی به دست یکی از خوارج، اشقی الاشقیای زمان، ابن ملجم، ترور شد. برای معاویه چیزی بهتر از این متصور نبود.
دوران حکومت امام حسن بسیار پر فراز و نشیب و حاوی فتنه‌های سخت بود. از هنگامی که در 21رمضان سال 40هجری در 37سالگی خلافت دنیای اسلام را به عهده گرفت، شرایط بسیار پرفتنه‌یی را سپری کرد. در این شرایط بسیار دشوار، شخص امام حسن به‌طور دائم در معرض توطئه و ترور بود. با این همه، رسالتش را که همانا زنده‌نگه‌داشتن و برافروختن آتش انقلاب در سیاهترین و تاریکترین شرایط بود، به بهترین صورت پیش برد.
در آن دوران سیاه هر کس نسبت به علی و خاندانش اظهار عشق و وفاداری می‌کرد، با شدیدترین عقوبتها مواجه می‌شد.
در 6ماه اول، حضرت حسن به‌شدت تلاش کرد به جنگ با معاویه سر و سامان بدهد و راه‌حل نظامی را در تعادل‌قوای آن روزگار مجدداً پس از حضرت علی تجربه کند. اما فی‌الواقع ابهامها زیاد و سطح آگاهی بسیار پایین بود.
آخر در دوره حضرت علی، سرداری مثل سعد بن ابی وقاص، که فاتح ایران بود به کمک علی نیآمد و هنگامی که حضرت علی دنبالش فرستاد، گفت تا وقتی شمشیرم شروع به صحبت نکند و نگوید حق با کیست، من نمی‌آیم. چون هر دو طرف به ظاهر مسلمان بودند!

حضرت حسن در نخستین روز خلافت کوشید با اتکا به حدیث ثقلین، که وصیت پیغمبر در مورد قرآن و اهل بیت بود، نیروها را آگاه کند. در اولین خطابه‌اش پس از بیعت توده مردم، به تشریح شرایط روز پرداخت و آنها را به پیروی از خودش و اعتماد به رأی و نظرش دعوت کرد و گفت: «ماییم یکی از ثقلین که پیامبر در میان امت نهاد و از دنیا رفت. ماییم مکمل و همراه قرآن که در آن تفصیل هر چیزی وجود دارد. نه از پیش می‌رود و نه از پشت سر. باطل در آن راه ندارد. در تفسیر قرآن باید به ما اعتماد کرد که در تفسیر آن راه حیله نسپریم، بلکه بر یقین و اطمینان باشیم (اصول کلی را بر حسب شرایط زمان در عمل پیاده می‌کنیم) ».
تلاشهای روشنگرانهٴ امام حسن مستمراً و به‌طور یومیه ادامه داشت. اما این تلاشهای آگاهگرانه در آن شرایط تیره و تار و پرفتنه برد چندانی نداشتند. وسایل ارتباط جمعی مثل امروز نبود و کار شاق و طاقت‌فرسایی پیش رو قرار داشت. طرف مقابل هم معاویه بود که از سال 20هجری، در شام حاکم بود و در رأس ارتجاع و اشرافیت اموی جای پای خودش را حسابی محکم کرده بود؛ با نیرو و پول کلان و حیله‌گری و سبعیتی بی‌پایان.

تجارت آدم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عوامل مادی و عینی تماماً به نفع ارتجاع بودند. معاویه که با چپاول و جنگ‌افروزی پول و سپاه کافی به دست آورده بود، پس از ترور حضرت علی، شروع به نفوذ در صفوف نیروهای امام حسن کرد. به‌شدت تلاش می‌کرد افراد را یک به یک بخرد. به‌عنوان مثال می‌خواست زیاد بن ابیه حاکم حضرت علی در فارس را که مردی بسیار کاردان و جسور بود بخرد. اول با تهدید وارد شد و نامه‌یی سراپا تحقیر و تهدید به او نوشت، وقتی که نتوانست زیاد مرعوب کند، با پول و رشوه و با وعده مقام از در تطمیع وارد شد. سرانجام زیاد را به شام دعوت کرد و خواهر خود را نزد او فرستاد تا حجابش را جلو او بردارد و بگوید تو برادر منی! زیاد پرسید از کجا می‌دانی؟ خواهر معاویه گفت پدرم (ابوسفیان) به من خبر داد که پدر زیاد من هستم و او برادر توست! واضح است که دادن نسبت زناکاری به پدرش و این چنین «برادر سازی» خوبیت نداشت، اما معاویه مثل خمینی در کار حکومت شرم و حیایی نمی‌شناخت (منظورم فتوای خمینی برای تجاوز قبل از اعدام است).
سرانجام زیاد در هم شکست و پیش معاویه آمد. معاویه رسماًًً او را برادر خود کرد و برای این‌که اثبات کند زیاد پسر پدر او یعنی پسر ابوسفیان است، بر بالای منبر رفت و ضمن اعلام مطلب به‌نقل روایت و حدیث مجعول هم پرداخت. داستان زیاد، نمونه‌یی است که نشان می‌دهد معاویه برای ضربه زدن به حضرت حسن به هر حیله‌یی دست می‌زد و تا هرکجا که لازم بود پیش می‌رفت.
مورد دیگر یکی از فرماندهان امام حسن به نام حکم کندی است که امام او را با 4هزار نفر به‌عنوان جلودار سپاه به استان الانبار فرستاده بود. حکم کندی خود را به 500هزار درهم و وعدهٴ حکومت یکی از ولایتهای شام به معاویه فروخت و نیمه‌شب با 300نفر از خویشانش و کسانی که توانسته بود آنها را با خودش همراه کند، به معاویه پیوست.
بعد از این حادثهٴ تلخ، حضرت حسن فردی از قبیلهٴ بنی مراد را به استان الانبار فرستاد. معاویه او را هم با 500هزار درهم خرید. نفر بعدی عبیدالله بن عباس، فرمانده 12هزار نفر از سپاه امام حسن بود. او هم با یک میلیون درهم خریداری شد و شبانه به معاویه پیوست.
شرایط روزگار امام حسن و تعادل‌قوا این چنین بود. حرفهای بعدی بریده مزدوران آن روز هم مثل همگنان امروزیشان نیاز به شرح و بسط ندارد. ماحصل، همان «البته معاویه» به جای »البته خمینی» امروز است.
از این پیشتر، امام حسن خود در همهٴ جنگهای حضرت علی به‌خصوص جمل و صفین در منتهای جسارت انقلابی جنگیده بود. در جمل در حالی که هنوز کوفه در دست دشمن بود، با عمار یاسر وارد کوفه شد و شخصاً ۹هزار تن را بسیج و تسلیح کرد و به جنگ برد. از روزی هم که عهده‌دار خلافت شد تا روز قرارداد با معاویه از هیچ تلاشی برای جنگ فرو گذار نکرد. اما واقعیت چنان بود که در تعادل‌قوای عینی و جو تیره و تاری که ایجاد شده بود، نه جنگ پیروزمند مسیر بود و نه در صورت فدای تمام عیار، نتایج روشنگری هم‌چون زمان عاشورا بر جای می‌گذاشت».

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سیزدهم خرداد، سالمرگ خمینی دجال ضدبشر

سخنان مسعود رجوی ۲۲ بهمن ۱۳۷۴  حکم قتل‌عام مجاهدینی که بر سر موضع مجاهدی خود پافشاری کرده و می‌کنند  مسعود رجوی ۲۲بهمن ۱۳۷۴:  خمینی پرپر ک...