پرتوی از سوره شمس
در نماز عید، در رکعت دوم، پس از حمد، سوره شمس را خواندیم. در این سوره کوتاه که فقط 54کلمه است، خدا ابتدا به نشانیها و آیاتی مانند خورشید و پرتو تابانش، به ماه از پی در آینده، به روز آنگاه که تابانش گرداند، به شب آنگاه که بپوشاندش، به زمین و آنچه آن را بگستراند و به نفس آدمی و آنچه آن را پرداخته و آراسته و ”فجور و تقوا“ یش را به آن الهام کرده است؛ سوگند میخورد. نفسی که هم تقوا پذیر و هم فجورپذیر است…
تا این جا معلوم میشود که مظاهر و تحولات بزرگ هستی از پرتو آفتاب و شب و روز تا آنچه باعث بنای آسمان یا موجب گسترش زمین شده است، گوئیا همگی مقدمه ساختن و پرداختن و آراستن انسان و نفس انسانی بوده است. اما این نفس، قدرت تشخیص و ارزشگذاری بین ”فجور و تقوا“ را هم دارد. سره را از ناسره تمیز میدهد و آن را در طول تاریخ خود در فحوای کلمات و واژهها بهصورت ارزشهای مثبت و مقبول، و یا ارزشهای منفی و نا مقبول، به ثبت میدهد:
والشّمس وضحاها {1} والقمر إذا تلاها {2} والنّهار إذا جلّاها {3} واللّیل إذا یغشاها {4} والسّماء و ما بناها {5} والأرض و ما طحاها {6} ونفسٍ و ما سوّاها
در ادامه سوره شمس، پس از این سوگندها، که مجموعاً 11سوگند میشود، آمده است:
قد أفلح من زکّاها {9} وقد خاب من دسّاها {10}
به تحقیق رستگار شد آن کسی که نفس خود را از آلودگیها پاک ساخت، و آن را با پاکی بالا برد؛ و زیان کرد کسی که آن را آلوده کرد و استعدادها و مواهبش را خاموش نمود.
یعنی که این جا دیگر مسئولیت در اختیار انسان است تا به نفی و امحاء آلودگیها و ظلمات و به اثبات و تثبیت ارزشهای رهایی بخش بپردازد.
قوم ثمود
درست در همین نقطه، قرآن پس از اشاره به نشانیها و آیات طبیعی و نفسانی، بلادرنگ منحنی بحث را به اجتماع انسانی میکشاند و پس از آن همه سوگند، داستان قوم ثمود و سرنگونی و سرنوشت شوم آنان را مثال میزند:
کذّبت ثمود بطغواها {۱۱} إذ انبعث أشقاها {۱۲} فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه وسقیاها {۱۳} فکذّبوه فعقروها فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم فسوّاها {۱۴} ولا یخاف عقباها {۱۵}
قوم ثمود، مثل قوم خمینی با طغیان و تجاوزات خود، این پیامها و ارزشهای خدایی و انسانی را تکذیب کردند. هنگامی که شقیترین آنها برانگیخته شد. پس پیامبر خدا به آنان گفت: شتر خدا و آبشخور آن را (دریابید). پس پیامبر را تکذیب و شتر را پی کردند و کشتند. آنگاه خدا ایشان را به گناهشان گرفت، بر آنان خشم آورد و با خاک یکسان نمود. و از فرجام و پیامدهای آن باکی ندارد.
مطابق تحقیقات تاریخی و باستان شناسی، قوم ثمود حدود ۴۰۰۰سال پیش در حد فاصل بحرالمیت تا خلیج عقبه میزیستند.
این قوم جایگزین قوم نگونسار عاد شده بود (مثل قوم شیخ که جای قوم شاه را گرفت). قوم ثمود در حجاری و بنای ساختمانها و قصرهای سنگی و ساختن دژهای نفوذ ناپذیر و ساخته شده از سنگ، خیلی دست پر داشتند و از این طریق بر آن منطقه مسلط شده بودند. اما مانند قوم عاد آن چنان که در آیه ۵۹سوره هود آمده است (واتّبعوا أمر کلّ جبّارٍ عنیدٍ) تحت حاکمیت جباران خیره سر یعنی مستبدین گردنکش و شقی بودند و آیات خدا را انکار میکردند و بر رسولان عصیان مینمودند.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر