۱۳۹۹ اردیبهشت ۸, دوشنبه

مسعود رجوی: مجاهدین و اسلام انقلابی - شهریور ۱۳۷۸


اما مجاهدین برای مبارزه مسلحانه با رژیم شاه نیازمند اذن و فتوای کسی نبودند.‌علاوه بر این‌که هم قرآن و هم سنت پیامبر و ائمه اطهار جایی برای این چیزها باقی نمی‌گذاشت. حقیقت این بود که اگر نص آیات قرآن و روح رهایی‌بخش اسلام انقلابی و عمل سیاسی و اجتماعی پیامبر اکرم و ائمه اطهار را در 12‌نسل پیاپی ملاک قرار بدهیم، آن‌وقت به‌سادگی و به‌روشنی و با‌ اطمینان و یقین می‌توان گفت که صدها و هزاران نظیر خمینی و دیگر آخوندهای مدعی می‌باید در‌ برابر اسلام و ادراک مجاهدین زانو بر زمین می‌زدند. راستی این محمد حنیف نبود که پرهیز عمدی آخوندها و حوزه‌ها نسبت‌ به نهج‌البلاغه و آموزشهای حضرت علی را در‌هم شکست؟ راستی در آن سالیان می‌شد حتی یک‌ فرد و یک گروه مبارز و مسلمان و حتی یک ملای نامدار را یافت که کتاب امام‌ حسین مجاهدین را از ابتدا تا انتها مرور ننموده و با‌ شگفتی مجذوب آن نشده باشد؟ و آیا ساواک اولین چیزی که در خانه گروه‌های مسلمان به‌دنبالش بود، همین کتاب نبود؟
آیا همه اعضای «شورای انقلاب خمینی» از بهشتی و موسوی اردبیلی گرفته تا عباس شیبانی و عزت سحابی، قبل‌از این‌که در حاکمیت قرار بگیرند به این کتاب و دیگر آثار مجاهدین از‌ قبیل «شناخت» و «تکامل» و «راه انبیا» افتخار نمی‌کردند و با آنها در همه‌جا پز نمی‌دادند؟ آخر مگر قبل‌از مجاهدین این جماعت از مبارزه مکتبی و ایدئولوژیک و حتی از کلمات مکتب و انقلاب بویی برده بودند؟ آخر خمینی و آخوندهای امثال او که از روز اول به‌لحاظ فکری در ارتجاع خلص و ادراکات فئودالی و مادون سرمایه‌داری از اسلام دست‌ و پا می‌زدند. اگر یادتان باشد در اواخر سال‌۵۹من در مصاحبه‌یی درباره خمینی گفتم:
«مخالفت آشکار سیاسی و اقتصادی‌ـ اجتماعی و ایدئولوژیکی ایشان (یعنی خمینی) با بخش اعظم موضع‌گیریها و نظریات سیاسی‌ـ ایدئولوژیک مجاهدین از انحلال نظام شاهنشاهی ارتش و جایگزین کردن ارتش خلق گرفته تا مسائل مربوط به انتخابات و قضاییه و ملیتها و قانون اساسی و تقسیم زمین و معیار مالکیت و آزادیها و عملکردهای دادگاههای انقلاب و دولت و سیاست خارجی و مسکن و شوراها و قراردادها و روابط مختلف امپریالیستی و طاغوتی، و از شیخ‌فضل‌الله نوری و آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق گرفته تا مسائلی از‌ قبیل تکامل و استثمار و دیالکتیک و مسائل جاری مانند نحوه مبارزه با اعتیاد، تا درگیریهای خیابانی و گروهی و انقلاب فرهنگی و بسیاری شخصیتهای مورد اعتماد ایشان و تصفیه‌های اداری و… دیگر نیاز به بیان ندارد و به‌خاطر همینها و امثال همینهاست که مجاهدین را «بدتر از کافر» خواندند».
بگذریم، سقف اندیشه اسلامی در روزگار قبل‌از مجاهدین، بی‌گفتگو مهندس بازرگان بود، آن‌هم با فاصله کیفی نسبت‌به سایرین. اما بنیانگذاران مجاهدین از روز اول در‌ برابر همین برداشت رفرمیستی و بورژوایی از اسلام قد علم کردند و پنبه همه برداشتهای رفرمیستی و بهره‌کشانه از اسلام را از بنیاد زدند. به‌ کتاب امام‌حسین نگاه کنید و ببینید که چگونه در ۳۰‌سال پیش لدی‌الورود «اباطیلی» از‌ قبیل «اسلام راه سوم» و «اسلام بین سرمایه‌داری و سوسیالیسم» را مردود شناخته است...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سیزدهم خرداد، سالمرگ خمینی دجال ضدبشر

سخنان مسعود رجوی ۲۲ بهمن ۱۳۷۴  حکم قتل‌عام مجاهدینی که بر سر موضع مجاهدی خود پافشاری کرده و می‌کنند  مسعود رجوی ۲۲بهمن ۱۳۷۴:  خمینی پرپر ک...