۱۳۹۸ اسفند ۲۴, شنبه

مسعود رجوی - فراخوان به قیام در چهارشنبه‌سوری - ۲۳ بهمن ۱۳۸۸ - قسمت ششم


اکنون بگذارید کمی به عقب برگردیم و من آنچه را یک‌ هفته قبل از قیام عاشورا گفتم یادآوری کنم. گوش کنید:
مهمترین موضوعی که سر باز کرد، ۱۳آبان شروعش بود، ۱۶آذر، دیگر بیرون ریخت. فوران کرد. نه فقط ما، دیگر همه در دنیا گفتند. البته دانشجویان زنجیر گسستند. در روزهای قبلش، می‌گفتند و پرهیز می‌دادند از ساختارشکنی. ساختارشکنی نشه. نرسه به اونجایی که رسید. اما مردم به‌خصوص دانشجوهابی‌خیال!
در ششمین ماه قیام آن هم بعد از ۱۳آبان، دیگر تصویرها را خودتون دیدید. انگار همان کارهایی که با هاموی در اشرف می‌کردند در یزد داشتند می‌کردند. تازه‌یی در حالی بود که رژیم واقعاً خودش را خفه کرده بود که همه وسایل ارتباطی و مخابره کردن و عکس و فیلم و تلفن و فلان و اینها را بسته بود. رسماًً هم گفته بود.
حالا موضوع چیه؟
تحلیلگران مسأله‌شون این بود که یک وقت مثلاًًً چپ‌روی نشه، که رژیم سرکوب کنه. یک وقت این دانشجویان و خلق قهرمان تندروی نکنند.
بابا جمع کنید این بحثهای چپ‌روی و راست‌روی را سرقیام! این دام است!. واقعاً افراد گرفتارش بودندها! واقعاً مسأله بود.
این موضوع انحرافی است. صورت مسأله در قیام که الآن چپ‌روی و راست‌روی نیست.
این صورت مسأله، مال کسی است که گمان می‌کند مثلاًًً اگر چپ‌روی نکند، حالا چه چیزهایی به دست می‌آورد. یعنی که گویا نگرانیش از این است که یه وقت چپ‌روی بکنه، یک وقت دانشجوها بیش از حد شلوغ کنند، یک وقت عکسهای یاروها رو آتش بزنند، یک وقت در دانشگاه را بکَنَند، ولی‌فقیه عصبانی می‌شه، بعد سرکوب می‌کنه، بعد به عقب می‌ریم ما!
مگر صورت مسأله چپ‌روی دانشجوهاست؟!
اگر خامنه‌ای می‌توانست، حتماً هر کاری که می‌تونست می‌کرد. تیغش بیشتر از این نمی‌برد.
اگر می‌تونست این یکی و اون یکی رو می‌گرفت. به ضررشه که نمی‌گیره، نه این‌که لطف کرده باشه. اگر به‌سودش بود رگبار باز می‌کرد. به ضررشه، به ضررشه.
تهدید که چپ‌روی نیست. اگر می‌خواهید به این زبان بگید، از قضا تهدید راست رویه.
ما که نمی‌تونیم بریم کثافت و دنائت رژیم رو رویش ماله بکشیم و بگیم نه، ما هم ساختارشکنی نمی‌کنیم.
چنین خبری نیست! اگر کانون استراتژیکی نبرد جلو توده‌ها حرکت نکنه، اگر پیش‌آهنگ انقلابی، پیشتاز انقلابی، در کانون استراتژیکی نبرد (که قیمتش را هم داده)، دست کم یک گام جلو نباشد، آخر پس چه راهنمایی؟ و چه رهبری؟
حالا این را داشته باشید. قیام رسیده است به نقطه رادیکال شدن. شعارش میگه: «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه». شعار «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» می‌دهد، مثل روز پنج مهر که مجاهدین با شهداشون گفتند: «شاه سلطان ولایت»، «شاه سلطان خمینی، مرگت فرا رسیده».
در همین نشستها شاهد بودیم که یکی از برادران خودمان آمد و شهادت داد که خودش در اوین شاهد اعدامها بوده که تا صبح روز بعد نمی‌دونم ۱۸۰۰تا اعدام شد. الآن عدد دقیق یادم نیست. شاهد، همین‌جاست و در سالن نشسته. بسیاری از شما هم شاهد بودید.
حالا این بخارات متراکم، این انبار باروت به‌محض این‌که این شکاف را پیدا کرده، دارد می‌زند بیرون.
این که خامنه‌ای شلیک نمی‌کند، به‌خاطر من و شما نیست. به‌خاطر این است که به ضررش می‌شود، بدتر می‌شود، رادیکال‌تر می‌کند،
نتیجه: اقا، موضوع رهبری قیامه. خلاصه‌اش اینه.
در سال ۵۶هم همین بود. در سال ۵۷هم همین بود. وقتی که رژیمی دارد واژگون می‌شود، موضوع آلترناتیو و رهبری است. خیلی هم جدیست. صورت مسأله قیام اینه. نه چپ‌روی و راست‌روی.
اول، خب موضوع انتخابات بود، درست. بعد این موضوع رفت کنار. موضوع اصلی رو آمد.
موضوع کانونی که بیرون زده است، موضوع رهبری است.
حالا قیام رسیده به این درجه از عمق، رادیکالیزاسیون، تعمیق. حرفش چیست؟ می‌گوید: مرگ بر اصل ولایت‌فقیه. عکس خامنه‌ای را می‌گذارد وسط لگدمال می‌کند و آتش می‌زند. می‌گوید مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای. مثل زمان شاه، دیگر دعوا با نمی‌دونم نخست‌وزیر هویدا نیست!
موضوع رهبری یعنی چی؟ یعنی آقا به کدام سمت می‌خواهی ببری؟
فرض کنید شما راننده یک ماشین هستید. در کدام جاده می‌خواهی بروی؟ کدوم مسیر؟ آدرست کجاست؟ آدرس بده ببینم. کجا می‌خواهی بروی؟
نتیجه! موضوع جدی‌یی که سر برداشته موضوع رهبری است که به کدام سمت می‌خواهی ببری؟ می‌خواهی بروی بگویی که هدف این است که موسوی بشود رئیس‌جمهور
آقا هدف اینست؟ یا هدف جمع کردن این رژیم و سرنگونی است؟
ملاحظه می‌کنید که موضوع رهبری قیام شعله می‌کشد.
توده مردم و آنهایی که صف مقدم هستند، دانشجوهایی که در ایران همیشه در صف مقدم بوده‌اند، می‌گویند مرگ بر اصل ولایت‌فقیه. ولی آنها می‌گویند ساختارشکنی نکنید.
ما چه گفتیم؟ گفتم راه و مسیر، جمع کردن بساط این رژیم است، نه ساخت و پاخت با آن، نه کنار آمدن باآن، نه امتیاز گرفتن از آن. این است نقش کانون استراتژیکی نبرد. این است کانون الهام و امید و راه نشان دادند.
پس ببینید، قبل از هر چیز، ما مواجه هستیم با قیامی که شش ماه استمرار پیدا کرده و به‌رغم همه کارهایی که رژیم کرده، این قیام اعتلا پیدا کرده و تعمیق پیدا کرده، رادیکال شده و به نقطه‌یی رسیده که حتی آخوند خاتمی می‌گوید هسته‌های عمل تشکیل شده ها!
خب، یا باید رژیم امتیاز بدهد و شل بدهد، که نمی‌دهد. این‌که واضحه، در اتمی هم همین‌طوری بود.
یا، خواه و ناخواه، این قیام عمیق‌تر و عمیق‌تر می‌شود.
این است نقش پیشتاز. این است نقش عنصر رهبری کننده که باید یک گام کیفی جلوتر باشد، نه عقب‌تر.
حالا در قدمهای بعد، خواهید دید که این تضاد، تضاد اصلی و تضاد شماره یک جنبش است، یعنی تضاد رهبری. منظورم از رهبری یعنی این‌که آقا چه مسیری؟ چه هدفی؟ کجا می‌خواهی بروی؟ ببین! می‌خواهی این رژیم را نگهداری؟ اصلاحش کنی؟ می‌خواهی رئیس‌جمهورش را عوض کنی؟ می‌خواهی از خامنه‌ای امتیاز بگیری؟ چه می‌خواهی؟ اول این را بگو ببینم.
این صحنه‌ها و این دانشجویان و این مردمی که ما دیدیم، اینها چه می‌خواهند؟ این رژیم رامی‌خواهند؟ «بود» این رژیم را می‌خواهند یا نبودش را؟ کدام را؟
باقی ماندن رژیم را می‌خواهند یا سرنگون کردنش را؟ کدام را؟
خب، پس می‌بینید صفحه مختصات قیام گام به گام عوض شده. از یک نقطه جهش‌آسایی عبور کرده. هر کس باید تصمیمش را بگیرد.
موضوع روی میز، الآن موضوع رهبری قیام است. از موضوع رهبری، منظورم اسم و رسم و اینها نیست ها. منظورم این است که به کدام راه می‌بری؟ به چه سمت؟
در مجموع، دو سمت بیشتر وجود ندارد. یا حفظ و اصلاح همین رژیم، مثلاًًً استحاله‌اش، یا خطی که شما طی سه دهه رفته‌اید (۲۷آذر۸۸).

ادامه دارد...

۱ نظر:

  1. چهارشنبه سوری امسال همه مردم باید با هم کرونای ولایت فقیه را در آتش بسوزانند تنها راه چاره سرنگونی است

    پاسخحذف

سیزدهم خرداد، سالمرگ خمینی دجال ضدبشر

سخنان مسعود رجوی ۲۲ بهمن ۱۳۷۴  حکم قتل‌عام مجاهدینی که بر سر موضع مجاهدی خود پافشاری کرده و می‌کنند  مسعود رجوی ۲۲بهمن ۱۳۷۴:  خمینی پرپر ک...