روز پنجشنبه ۲۰دیماه ۱۳۵۸گردهمایی سازمان مجاهدین خلق ایران در رابطه با انتخابات ریاستجمهوری با حضور دهها هزار تن در زمین چمن دانشگاه تهران برگزار گردید. این گردهمآیی که از ساعت ۳ بعدازظهر شروع شده بود، ابتدا اعلام برنامه شد و سپس چند آیه از قرآن مجید تلاوت گردید و بعد از آن برادر مجاهد موسی خیابانی و سپس برادر مجاهد مسعود رجوی سخنرانی کردند.
٭ ٭
بنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران
بار خدایا این کفایت و شایستگی را در ما قرار بده که بتوانیم به مسئولیتهایمان عمل بکنیم.
برای یک انقلابی برخوردار شدن از اعتماد و باز هم اعتماد مردمش چیز جز افزایش مسئولیت بر مسئولیتهایش نیست و خدا کند که من معنی اینها را بفهمم.
خواهران، برادران، هممیهنان عزیز!
امروز به اینجا نیامدیم که برای انتخاب یک فرد یا یک سازمان تبلیغات بکنیم و رأی بهدست بیاوریم، نه. مسأله در اساس اصلاً این نیست. مسأله ما بردن و برنده شدن در انتخابات نیست. بلکه تجمع امروز ما اساساً یادآوری و تذکار فلسفه انقلاب، یعنی آزادی است و کیست که نداند فلسفه هر انقلاب راستین در هرکجای جهان و بهویژه انقلابی که تحت رایت اسلام برانگیخته میشود در یک کلام باز هم آزادیست. همان کلمهای که تمام رسولان و مصلحین، تمام انقلابیون بزرگ و شهدا و همه اسرا با آن شروع کردند و با آن بپایان رساندند. مگر پیامبران برای چه آمدند؟ جز برای گسستن زنجیرها، جز برای واژگون کردن همه سدهای راه کمال و حریت بشری و باز کردن قید و بندهای استارتبار، همانهایی که صفوف متحد و یگانه بشری را از هم جدا کردند.
انبیاء شاهدند، از ابراهیم خلیل تا موسی و مسیح و محمد (ص) و همه انقلابیون.
بگذارید یکی از انبیاء بنی اسراییل را شاهد بیاوریم، همان پیامبری که گفت ”مگر روزهای که من میپسندم این نیست که بندهای شریرت و رذیلت را بگشائید و بارهای گران را سبک کنید و ستمدیدگان را آزاد سازید؟ “ و یوغها را بشکنید. کدام یوغها؟
بگذرید مسیح را بهشهادت بطلبیم، آنجا که گفت ”حقیقت شما را آزاد خواهد کرد“ پس آن چیزی حقیقت است که آزاد بکند. این هم پیامبر اسلام، رسول امی، همان نگار مکتب نارفته و خط نانوشتهای که مسأله آموز صد مدرس شد.
” یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ “
تا آنها را امر بکند به خیر، به معروف، به زیبایی و به پاکی و بازشان بدارد از زشتی، بدی و روا بدارد بر آنها پاکیزگیها را و حرامشان بکند پلیدیها را و باز بکند از آنها بندها و را قیدها و سنگین باریها را و زنجیرهایی را که بر آنهاست.
کدام زنجیرها؟ زنجیرهای استبدادی، استعماری و استثماری که در طول تمام تاریخ، بشریت را آزرده و فرسوده کرده. مگر انبیاء برای این نیامدند که بشریت را به شوریدن و قیام برای قسط برانگیزند.
” یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ“ بسیار قیامکننده باشید به قسط. و قسط چیست جز استقرار جهانی آزاد، یگانه، متحد، بسامان، موزون، فوق عادلانه. جهانی که در بنیاد و در فطرتش یگانه است ما بایستی با خود هم یگانهاش بکنیم، یعنی نفی بیگانگیها، نفی بیگانگیهای جهالتبار در جامعه و حصول به وحدت اجتماعی و توحید اجتماعی که تنها در متنی از وحدت اجتماع و طبیعت همراه با اوج ترقی و پیشرفت و آزادی مادی و معنوی میسر و امکانپذیراست. پس انقلابیون تاریخ حق داشتند که تاریخ بشری را در یک کلام”سیر مداوم از قلمرو ضرورت به قلمرو آزادی“ تفسیر کنند. بله بگذارید آزاد باشند.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر