۱۳۹۹ اردیبهشت ۶, شنبه

اسلام مجاهدین و انقلاب ایدئولوژیک درونی





قسمتهایی از سخنان مسعود رجوی در نشست درونی با مجاهدان اشرفی ۵دی ۱۳۹۱ - قسمت سوم

حرف آخر
حالا بگذارید رژیم و مزدوران و مرتبطان و هم ریشان و هم ریشگانش هر چه می خواهند و تا هر کجا که می توانند علیه ما و به خصوص علیه من و مریم بگویند تا ببینیم به کجا می رسند. از نظر ما و خلق ما جز به زباله دان تاریخ به هیچ کجا نخواهند رسید. پس بجنگ تا بجنگیم...
واقعیت این است که طبق گزارشات داخله این حرفها به مفت نمی ارزد و خواسته اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران یک چیز بیشتر نیست و گوششان هم به چیزی غیر از آن بدهکار نیست سرنگونی، سرنگونی سرنگونی! «الشعب یرید اسقاط الانظام»
ترفندهای دشمن را نباید فردی کرد و این مرزسرخ است. 

***

اگر گمان می کند که می تواند از خون به ناحق ریخته از هر مجاهد خلق بگریزد، اگر می تواند از عدالت و قانون بگریزد سخت در اشتباه است. مجاهدین تا دنیا دنیاست،‌ تا آخر دنیا از عدالت و قانون برای قرار دادن جانیان تبهکار، در برابر عدالت و قانون دست برنخواهند داشت. این را بسیار جدی می گویم. 

***

در سنت و منطق فتوت رسم مجاهدین بر این نبوده که اگر کسی می خواهد به دنبال زندگی خودش برود اسم و سوابق او را علنی کنند تا او به خاطر پیمان شکنی سرافکنده باشد. ما هیچ گاه در رابطه با هیچ کس شروع کننده نبوده و نخواهیم بود اما قطعا در چارچوب اطلاعات آخوندها و سرویس های پشتیبان اگر کار به تقابل و تعارض بکشد، تمام کننده ایم... در این شک نکنید.

***

... اگر به ظاهر شکست بخوریم و حتی چشم انداز عاشورایی داشته باشیم بهتر است که مانند صفوف امام حسین، این قبیل موجودات در میان ما نباشند. اما اگر پیروز شوید، چه خوب که این قبیل افراد در میان شما نباشند. پز مجاهدی ندهند و تحت نام شما، به حق و حقوق این خلق ستمدیده، تعدی و تجاوز نکنند. خون شهیدان را پایمال نکنند و به جیب خود نریزند. در پی جنسیت و فردیت جاه طلبانه خود تحت نام مجاهدین نباشند... 
در نشستهای رمضان پارسال، نامه حضرت علی به فرماندارش در مدینه را خواندیم که آن زمان در برابر معاویه در خط مقدم می جنگید. 
معاویه، استاد بی بدیل همین ترفندها و خریدن آدمها بود. صنعت تولید و صدور آخوند به هر شهر و روستا را، او درست کرده است، برای لعن علی و یارانش... اصلا تاکتیک معاویه این بود که در مدینه خط حضرت علی را بشکند و فراوان خرج می کرد و وعده می داد و پول و زن و ... معاویه اصلا این کار بود. «زیاد» فرماندار علی در فارس، آدم بسیار لایقی بود. و معاویه می خواست هر طور شده، او را از حضرت علی بکند و با خود ببرد.  اما طرف،‌خودش را ارزان نمی فروخت. قیمتی که خودش را فروخت این بود که معاویه بیاید علنا روی منبر، یعنی رادیو و تلویزیون آن زمان و بگوید که ایشان با بنده برادر است و هر دو از یک پدر هستیم. خواهر معاویه هم برای اثبات این امر در برابر «زیاد» حجاب از سر برداشت تا یگر شکی باقی نماند که آقای «زیاد» اخوی معاویه هستند! 
برمی گردم به فرماندار و فرمانده حضرت علی در مدینه که بسیار رزم آور و جنگنده بود. همین سردار رزمنده از این پلیدی و پلشتی بسیار آزرده می شد. طرف مقابل هم معاویه بود که این آدم ها و این ارگان هایی که امروز طرف حساب شما هستند در مقایسه، به ناخن پای او هم نمی رسند. باور کنید راست می گویم. آخر ما در عصر کبیر آگاهی هستیم و نه در اعصار جهل و بندگی. این آزمایش علی بود. بی خود که نمی گویند مولای متقیان و پیشوای آرمانی مجاهدان...
حالا گوش کنید که به زبان ما چه نهیبی به فرمانده خودش در خط مقدم می زند: 
به من رساندند که یک عده افراد توی سپاه تو،‌ زیرزیرکی ارتباط می گیرند با معاویه و ته خط هم در ایستگاه او پیاده می شوند.
ادامه نامه حضرت علی (می بخشید من به زبان خودمان می گویم): وای به حالت اگر در خود فرو بروی و تاسف بخوری از این که از تو چیزی کم شده باشد. مبادا فکر کنی که، مددکاری و کمک کاری آنها را از دست داده ای، که مثلا فکر کنی برای تو می جنگیدند و حالا دیگر چنین جنگنده ای نداری. بس است برای آنها همین گمراهی و ایستگاه اشتباهی که در آن پیاده شده اند.... و سهم تو هم این است که از دست آنها خلاص شدی و شفا پیدا کرده ای. این برای تو شفا و درمان و تصفیه صفوف نیروی جنگنده است. 
اگر دفع نکنی که جذب نخواهی کرد. این دیالکتیک هر موجود زنده است. این متابولیسم یعنی سوخت و ساز هر موجود زنده است. اصلا بگذارید رژیم و هم ریشان او هر چه می خواهند بگویند،‌ لجن پراکنی کنند، لودگی کنند، هو کنند، بخندند، جوابشان را قرآن داده است: «کفروایتمتعون ویاکلون کما تاکل الانعم» می خواهند از زندگی شان بهره و تمتع ببرند و میخورند آنچنان که چارپایان می خورند. چرا که از شرف و ارزش انسانی غریب هستند. این حرف من و شما نیست. حرف مدیر و مدبر کارگاه هستی و تکامل است.
خوب، یکی می خواهد بقیه عمرش را مانند حیوانات بچرد و بخورد. در پایان، آن آیه ای را که بعد از آزادی گروگانهایمان با هم خواندیم، یادآوری و تمام می کنم.
پروردگارا، قلبهای ما را نلغزان پس از آن که هدایتمان کردی و از جانب خودت ما را مشهور رحمت کن تو بسیار بخشنده هستی. پروردگارا، تو گردآورنده تمام مردمان در روزی هستی که در آن تردیدی نیست. همانا که خدا نقض عهد و خلف وعده نمی کند 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سیزدهم خرداد، سالمرگ خمینی دجال ضدبشر

سخنان مسعود رجوی ۲۲ بهمن ۱۳۷۴  حکم قتل‌عام مجاهدینی که بر سر موضع مجاهدی خود پافشاری کرده و می‌کنند  مسعود رجوی ۲۲بهمن ۱۳۷۴:  خمینی پرپر ک...