۲فروردین ۱۳۸۲سالروز درگذشت فرماندهی کبیر از فرماندهان ارتش آزادیبخش مجاهد خلق ابراهیم ذاکری است.
متن زیر بخشی از پیام مسئول شورای ملی مقاومت ایران آقای مسعود رجوی می باشد:
«سردار قهرمان جاودانه شد»
«... سردار رشید و پیشتاز ارتش آزادی در عملیات بزرگ فروغ جاویدان و مسئول کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران, برادر قهرمان و مجاهدم ابراهیم ذاکری (کاک صالح) پس از دوازده سال مبارزه و مقاومت بی امان در برابر بیماری, بعد از ظهر امروز [دوم فروردین ماه ۱۳۸۲] در بیمارستان ”پیر و ماری کوری“ پاریس درگذشت و به جاودانه فروغها پیوست.
راستی که او اسطوره مقاومت و پاکبازی و نمونه مجاهدت و پرهیزگاری بود و در بستر بیماری نیز همچون صحنه های نبرد و اتاقهای شکنجه اراده آهنین و عزم پولادین داشت.
کاک صالح استادیار دانشکده ارتباطات بود و سالهای ۵۱تا ۵۴ را در زندان شاه سپری کرد. تقریباً یک سال پس از آزادی از زندان مجدّداً دستگیر و به حبس ابد محکوم گردید و همراه با آخرین گروه زندانیان سیاسی در زمان شاه از زندان به دست توده های مردم آزاد شد. او کاندیدای محبوب مردم آبادان برای نخستین دوره انتخابات مجلس شورای ملی پس از انقلاب ضدسلطنتی بود.
زبانم از توصیف فضیلتهای او, که بسیار مورد علاقه و اعتماد پدر طالقانی هم بود, عاجز است. از شکنجه گاه و زندان تا نقشی که در قیام ۲۲بهمن در تهران ایفاکرد و از مسئولیتهای مختلفش در تاٌسیس مراکز مجاهدین در آبادان و اهواز و کردستان و تاٌسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران, در همه جا از خود اراده و ایمان, پشتکار و شور و شوق می پراکند و آدمی را بی اختیار مجذوب خود می کرد. از آن سو, دشمن و مزدورانش از او وحشت داشتند و با تیزترین زبانهای لجن آلود بر او می تاختند. در یک کلام تمام دوره مبارزاتی و حرفه یی ۳۱ساله او درسی و سرمشقی برای جوانان این مرز و بوم و مایه مباهات ملت و مقاومت ایران است. مادر بزرگوارش (مادر ذاکری) نیز در سن ۷۰سالگی پس از شکنجه های وحشیانه توسط لاجوردی دژخیم در زندان اوین تیرباران شده بود.
درگذشت سردار قهرمان, مجاهد خلق ابراهیم ذاکری را به مردم ایران و رئیس جمهور برگزیده مقاومت, به شورای ملی مقاومت ایران و ارتش آزادیبخش ملی و به خصوص فرزند مجاهدش در ارتش آزادی تسلیت می گویم.
خوشا به سرفرازی و مقام والای سردار جاودانه فروغها. سلام خدا و خلق در زنجیر و همه مبارزان و مجاهدان آزادی ایران بدرقه راه پرفروغش باد...»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر