۱۴۰۰ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

نیمه شعبان بین‌الملل آزادی و یگانگی، سالروز میلاد وارث زمین و صاحب زمان، حجت پیروزی و غلبه بر دجالان

 


نیمهٔ شعبان بین‌الملل آزادی و یگانگی

عید ستمدیدگان

سالروز میلاد وارث زمین و صاحب زمان

حجت پیروزی و غلبه بر دجالان و مرتجعان

امید و انتظار رنجبران و زحمتکشان

حجت معبود و کلمهٔ محمود

شمشیر برکشیده از نیام، عدل نامدار و بهار پایدار


سرداب امام زمان -سامرا ـ فروردین ۱۳۶۸

مسعود رجوی: اینجا سرداب اختفا و پنهان‌شدن دوازدهمین و آخرین پیشوا و مقتدای پابرجای توحید قائم آل‌محمد بقیة‌الله، وارث زمین، صاحب زمان محمدبن‌حسن، مهدی موعود است. اینجا سرچشمه‌ٔ بین‌الملل آزادی و یگانگی‌ست، پرچم جامعهٔ بی‌طبقه‌ٔ توحیدی، آرمان همه‌ٔ مجاهدان و ستم‌کشان از اینجا به اهتزاز درآمد.

بزرگترین امانت رهائیبخش تاریخ انسان از اینجا گذشته است. هم او که به ماقبل تاریخ انسان، یعنی تاریخ ستم و استثمار پایان خواهد داد. فاتح تاریخ حقیقی انسان، بنیانگذار، پرچمدار و فاتح پیروزمند جامعهٔ بی‌طبقه‌ٔ توحیدی که خون همه‌ٔ شهیدان و مجاهدان و مبارزان در قیام شگفت و عظیم او ببار نهایی خواهد نشست. همو که جهان را پر عدل و داد خواهد کرد و از دیرباز بالاترین نقطه‌ٔ امید محرومان و زحمتکشان بوده و خواهد بود.

زیارت می‌کنم از جانب رهروان و پیروانش در ایران و از جانب مجاهدین خلق ایران که رزمندگان ارتش آزادی زمینه‌سازان و طلایه‌داران موکب او هستند. موکب جامعه‌یی عاری از ستم و طبقات، از محمد حنیف تا اشرف و موسی و کهکشان شهیدان فروغ جاویدان جملگی اخگران آتشفشان ظلمت‌سوز یگانه‌ساز و رهائیبخش او هستند.

سلام بر تو و آرمان تابان تو که بر سنگ مزار تمام مجاهدان و بر پای وصیت تمامی آنها نقش بسته است.

سلام بر عدل فراگیر،

سلام بر سوزاننده‌ٔ ریشه‌ٔ خمینی‌صفتان،

سلام بر خونخواه شهیدان،

سلام بر والاترین حجت و امانت و ذخیره‌ٔ بالنده‌ٔ خدا در زمین،

سلام بر پیام مجسم پیروزی قطعی فرزند انسان و تاریخش بر جبر کور بر سرنوشت فروکشنده و قهار، و بر همه‌ٔ قوای اهریمنی و بر همه‌ٔ خمینی‌صفتان، خمینی‌صفتان تمام دورانها،

سلام بر وارث شهیدان، سلام بر خونخواه شهیدان...........

سلام بر بهاران پاینده و پایدار و سلام بر صفا و شادیبخش روزگار

السلام علی صاحب الصمصام و فلاق الهام

سلام بر صاحب شمشیر و قدرت و شکافنده‌ٔ اهل ظلم و جهالت و خمینی‌صفتان

***

مسعود رجوی: اللهم کما جعلت قلبی بذکره معموراً فاجعل سلاحی و سلاح‌المجاهدین بنصرته مشهوراً

بار خدایا هم‌چنانکه قلبم را بیادش شاد و آباد گرداندی سلاحم و سلاح مجاهدین و ارتش آزادیبخش را نیز برای یاری او از نیام برآر و آماده‌ساز.

بار خدایا از تو دولت کریمه‌ای را انتظار می‌کشیم که در آن خمینی و خمینی‌گرایان و هر چه ضدآئین رهائی‌بخش توست و هر چه ریا و دوگانگی در آن نابود شده باشد.

بار خدایا ما را از خوانندگان و دعوت‌کنندگان بسوی خودت و از راهبران راهت قرار ده.

***

ای صاحب زمین و زمان و ای پرچمدار و فاتح جامعه بی‌طبقه توحیدی. ای بشارت بخش رهایی و یگانگی. سربازان مجاهد خلق تو در ایران ربع قرن است که سر بر قدوم تو می‌سایند و این سمبل و این شعار پرتوی از پیام خود توست. پرتوی از پیام خود تو در ایران شاه زده و خمینی گزیده. اجازه می‌خواهیم تا به وکالت از طرف شهید بنیانگذارمان محمد حنیف که رهرو راه خود تو بود و تو او و سازمان او رو در کنف حمایت خودت گرفتی در طول این ربع قرن و در برابر انواع توطئه‌ها و نامردمیها حفاظت کردی، این رو به خودت تقدیم کنیم. این رو برای خودت بردار، برای این‌که از آن تو بود از آغاز و در کنف حمایت خودت بگیر.

شهیدانش رو هم از این پیش‌تر فهرست ستاره‌ها و شهدایش رو هم از این پیش‌تر که همه زمینه‌سازان موکب تو هستند به جدت حسین تقدیم کرده‌ایم. این امانتی است که پرتوی از کار و راه خود تو در آن متجلی‌ست.

در این ربع قرن هر آنچه که نیکی و خیر و پرتو توحید بود از آن تو بود و هرآنچه غیر از این از آن ما بود. همه رو زیر چتر تو داشتیم. خوبیها تماماً از تو و از تلقی از آیین و ایدئولوژی تو بود. مگر تو شمشیر آخته خدا و زمان بر علیه خمینی صفتان نیستی؟

مگر در خبرهای تو نیست که در بدو قیامت ابتدا هر چه خمینی و خمینی‌صفت هست در همون لباس اونها رو گردن می‌زنی؟

پس در حقیقت این از آن توست. ما فقط می‌خواهیم که نزد خدای خودت شفیع و میانجی ما باشی و این‌که عاقبت بخیر بشیم و این‌که در زمره …..رزمندگان تو باشیم تا که تاریخ از ما به نیکی یاد کند.

هیچ هدیه‌ای از این گرانبهاتر برای تو نیافتیم. با همه شهیدانش و با همه ستارگانش و با همه سردارانش. البته که پیام از آن تو بود و ما اون رو به قدر فهم و درک خودمون گرفتیم و نزد خدا شفیع شو که او از ما قبول بکنه شهیدانمون را هم‌چون که تلاش و مجاهدت زندگانمون را.

این داستان ربع قرن رنج و شکنج، اسارت و تبعید و جان‌فشانی و خونفشانی است. از انبوه رزمندگان آزادی و خواهران و برادران مجاهد از زنهای باردار تا نوباوه‌ها و مادران و پدران کهنسال.

داستان حنیف و محسن و بدیع زادگان تا اشرف و موسی و هر آن که در نبردهای آزادیبخش جان باخت و برای آزادی به شعله‌های آتش سلام کرد. این داستان کسانی است که از ربع قرن پیش پا در راه تو گذاشتند، اقلیمها رو چرخیدند و برپای وصیتنامه‌ها و سنگهای مزارشون آرمان و شعار تو یعنی جامعه عاری از طبقات، توحیدی و از آن تو ثبت شده و باز هم ثبت خواهد شد. نسل ما هدیه‌ای بالاتر از این برای تو نداشت و با این باز هم سر بر قدوم تو می‌ساید و در سرداب تو عهد می‌کنیم‌، مجدداً در آغاز سال تازه که تا آخرین نفس و تا آنجا که جان در بدن داریم فروغ تو رو پیگیری بکنیم و آن چه را که تو می‌خواهی خدمت‌گذار و رزمنده و سربازش باشیم.

پس این در حقیقت از آن توست بنابراین اون رو به کرم خودت از ما بپذیر.به خاکپای وارث زمین و صاحب زمان پرچمدار رهایی و یگانگی فاتح جامعه بی‌طبقه توحیدی، امام دوازدهم مهدی، از سوی شهید بنیانگذار مجاهدین محمد حنیف و یارانش و همه جاودانه فروغهایی که بدرگاه حضرتش سرسائیدند. نوروز ۱۳۶۸


مسعود رجوی – اشرف ۲۲مرداد ۶۸

اولین پیام که بعد از زندان دادیم مگر این نبود، روز نیمه شعبان را چه نام گذاشتیم؟ بین‌الملل...  آزادی و یگانگی... این هم پرچمدارش یعنی توحید.

در زمان انبیا باید که مثلا اگر مجاهدین اون موقع می‌بودند باید این را باور می‌کردند که والله این حرفهایی که پیغمبر میزند من عندی و از طرف خودش نیست. در دوران ما این را باید باور کرد زمان به پیش میره دیگه

این حرف پیغمبر را گوش بدهید، خطاب به اصحابش، یک روز چنین گفت:

شمایان اصحاب منید، لکن برادرانم مردمانی هستند که در آخر زمان میآیند. آنان به نبوت و دین من ایمان می‌آورند، با این‌که مرا ندیده‌اند. هر یک از آنان اعتقاد و مسلک خویش را با هر سختی نگاه می‌دارد، چنانکه گویی.... درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست می‌کند، یا آتش پر دوام چوب را در دست نگاه می‌دارد. آن مومنان مشعلهای فروزان تاریکی‌ها هستند و خدا آنان را از آشوبهای تیره و تار دوران نجات خواهد داد.

***

در منطق تکامل باید هم که چنین باشد. لابد اون پیامی که سال ۵۸دادیم، "‌‌امام زمان بین‌الملل آزادی و یگانگی"‌‌ در همان سال خوانده‌اید. برایتان می‌خوانم، گوش کنید:

بنام خدا و به‌نام خلق قهرمان ایران،

نیمه شعبان، ۱۹تیر، سال ۵۸.

اللهم انا نرغب الیک فی دولت کریمه، تعز بهاالاسلام و اهله و تعز به النفاق و اهله

بار خدایا، از تو دولت کریمه‌ای را انتظار می‌کشیم که در آن اسلام و یگانگی و پیروان راستین آن را گرامی و راهبر گردانی و دوگانگی و نفاق و اهل آن را تحت سلطه و بی‌مقدار سازی. رنجبران جهان در انتظارند، انتظاری سترگ و انقلابی که تبلور همهٔ آرزوها و امید راستین بشریست. امید به چشم‌اندازی متحقق و گسترده در تمام طول تاریخ که هم‌چون اخگر فروزان فرا راه همهٔ مبارزات حق‌طلبانهٔ نوع انسان از هر نژاد و با هر مذهب و مرام نور می‌پاشد.

امید به آینده‌ای تابناک، به جهانی پر از عدل و داد و فارغ از هر گونه ظلم و ستم استثمار و جمیع عوامل دوگانگی و شرک که هم‌چو رعد در خروش خلقهای در زنجیر طنین‌افکنده و هم‌چون برق چشمان بیدادگران را خیره کرده است. بدینسان، در پس همهٔ فراز و نشیبها و کشاکشهای جامعه و تاریخ، سرانجام مضمون حرکت تاریخ که همان جوهر و ماهیت، ماهیت هستی و وجود انسانیست آشکار می‌گردد و سیر مداوم از دیار ضرورت به قلمرو آزادی فرجام می‌پذیرد. چنین است که در قران تقوای رهایی‌بخش بر تارک کرامت تاریخ انسان نشان شده و محور حرکت فرد و اجتماع تلقی می‌شود.

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ

ای مردم ما شما را از زن و مرد آفریدیم و قبیله قبیله، ملت به ملت و طبقه، طبقه‌تان گردانیدیم تا در متن همین تضادها و برخوردها به آگاهی دست‌ یابید. همانا که برترین شما، پرهیزکارترین و رها شده‌ترین از قید و بندهای ضدتکاملیست. انتظارات بزرگ همیشه امیدهای بزرگ در پی دارند و پیوسته به نویدها و وعیدهای عظیم راه می‌برند.

همان بشارت خداگونه‌ای که در اعماق ضمیر و فترت یکتاگرای بشر او را به جانب یگانگی و حل مشکل‌ترین تضادهای فردی و اجتماعی برمی انگیزد، پس منطق انتظار،.........انگیزهٔ حرکت است..........حرکت به‌خاطر حل معماهای انسان و تاریخ که مسأله استثمار خلقهای محروم، معضل‌ترین آن است. به این‌گونه مردم‌گرایی و خلق دوستی در اوج منطقی و فلسفه راستین خود به یکتاگرایی و یکتاپرستی منجر می‌شود که در صحنه اجتماع با حل همهٔ خصومتهای جامعه و تاریخ، مبشر دورانی‌ست که قیاس با آن دوران کنونی بهره کشی را می‌توان به حق ماقبل تاریخ انسان نامید. با استناد به این موعد بزرگ، دیگر هر شهیدی گویای شهادتی‌ست بزرگ و بی‌همتا. شهادتی بزرگ و بی‌همتا که به جانب آزادی و یگانگی نهایی نوع انسان راه می‌برد. دنیایی که در آن دیگر بار همهٔ آحاد انسانی متحد و یگانه می‌شوند، همان وحدت و یگانگی که بغی و ستم و استثمار آن را برهم زده بود.

انبیاء به‌خاطر بازسازی آگاهانه و آزادنهٔ آن مبعوث شده‌اند.

کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ

در آغاز مردمان جامعه‌ای یکپارچه و یگانه بودند. یگانگی مادون آگاهی توی کمونهای اولیه، قبل از حل تضاد.

پس خدا پیام آوران را به‌مثابه بشارت دهندگان و بیم دهندگانی از جهت و سمت تکاملی هستی و اجتماع و نتایج موضع‌گیریهای ضدتکاملی برانگیخت و با ایشان کتاب و تبینی به حق فرستاد تا بدینوسیله بین مردم در آنچه اختلاف می‌ورزند به حکم و قضاوت بپردازند. اما اختلاف نورزیدند جز آنها که به‌رغم دریافت نشانیها به بغی و ستم برخاستند.

به این ترتیب، فلسفه انتظار و فرج، فلسفه رهایی و یگانگی و خروج انسان از قیود فقر و بندگی‌ست. چنین است که مرزهای قومی و طبقاتی و هر جدایی و مرزبندی شرک‌آلود دیگر از میان برمی‌خیزد و در درخشش شکوهمند آزادی و غنای همگانی در محاق فرو می‌رود. آری فرج مبین گشایش تاریخی اساسی‌ترین تضادها و عقده‌های بشریست که طی آن بشریت شیدای وصل و یگانگی، وحدت خویش را با طبیعت و با خویشتن و اجتماع در چارچوب جامعه بی‌طبقهٔ توحیدی باز می‌یابد.

براستی وقتی که همهٔ نیازهای راستین آدمی پاسخ داده می‌شود، دیگر چه جایی برای گره‌ها و عقده‌های روان و پیکر فردی و اجتماعی به جای می‌ماند و این همان سیمای نظام و دولت کریمهٔ امام زمان است که در دعای گشایش، دعای افتتاح، گروندگانش چنین طلب می‌کنند.

اللهم المم به شعثنا و الشعب به صدعنا والرتق به فتقنا واجبر به فقرنا و سد به خلتنا و یسر به عسرنا و بیض به وجوهنا و فک به اسرنا و و اعطنا به سؤلنا و بلغنا به من الدنیا و الاخره آمالنا و اشف به صدورنا و اذهب به غیظ قلوبنا، و اهدنا به لما اختلف فیه من الحق (۱۴۵۲).

بار خدایا بدان بدان واسطه، پریشانی ما را جمع کن، شکافهایمان را پرگردان، گسیختگی هایمان را پیوند بزن. نیازمندیمان را جبران کن و التیام ده. آمال و آرمانهایمان را در دنیا و آخرت بما برسان. سینه هایمان را شفا بخش و بدان واسطه غیظ و کین قلبهایمان را ببر و هدایتمان کن به حق در آنچه اختلاف می‌ورزیدیم.

آری، این است سیمای روانشناسانهٔ اجتماع مطلوب و ایده‌آل بشری که پیوسته در طول تاریخ، در طول تاریخ پرفراز و نشیبش به آن جانب در حرکت بوده است. این است مقصد و مضمون و معنای حرکت تاریخ در فرهنگ توحیدی که بی‌گمان جامعه و تاریخ را نیز هدفدار تبیین می‌کند. مقصدی بس متعالی و روشنایی‌بخش که بدون آن تاریخ چیزی جز دوری بی‌پایان از کشاکشهای تلخ و خونبار نیست. لکن در این فرهنگ همهٔ نوسانات و تپشهای جامعه و تاریخ سرانجام راهگشای انفجار و طلوعی سخت گدازان و بزرگ‌اند که تولد خورشیدی سهمگین از نجات و عدالت را وعده می‌دهد.

بدینسان، هر شهیدی و هر مجاهدی که در هر کجا به خاک و خون می‌غلتد مانند ستارهٔ سحری‌ست که صبح تابان عدالت و پایان تیرگی و ظلمت را نوید می‌دهد. آری سرانجام، روزگار آخرین نبرد فرا می‌رسد. آن خورشید و آن راهبر، همان منجی انقلابی کبیری که در فرازنای تاریخ و پس از تغییرات کمی لازم، کیفیت اجتماعی جدیدی عرضه می‌کند. پایان رنجها و اسارتها فرا می‌رسد. و بازماندهٔ دشمنان بشریت در هر رنگ و در هر لباس نابود می‌شوند.

این همان فتح بزرگ نهایی‌ست، فتحی مطلق که در قیاس با آن همهٔ پیروزیهای کنونی به‌دلیل ناپدیداری و نسبیتشان اندک می‌نمایند. اکنون ارتجاع، استبداد، استعمار و استثمار همراه با همهٔ انواع ریا، سالوس، تزویر، دین‌فروشی-مال سال ۵۸است- و هر گونه دجال‌گونگی دیگر از بین رفته و قائد بزرگ بر مسند نشسته و دین و مکتب حقیقی را حاکم کرده است. دیگر در نبرد سرنوشت کور با انسان آگاه، انسان است که پیروزی نهایی را حاصل نموده و دیو تقدیرهای زشت را تماماً بر زمین زده و خاک کرده است. وه که آخرین قیام چه انگیزنده و پرشکوه و جلال است، وه که پیشوا چه خجسته و مقتدر است. اما نه اقتداری از آن‌گونه که ما امروز می‌شناسم که بازتابی از سرکوب و استثمار طبقه‌یی به‌دست طبقهٔ دیگر است، بعکس این اقتدار و شوکت درست به این دلیل شایستهٔ این نامگذاریهاست و درست به آن دلیل پایدار و آسیب ناپذیر است که یک‌سره از استثمار و سرکوب جدا شده و اساس کار خود را بر فطرت یگانه جوی بشری نهاده است. یگانگی با خود و اجتماع و طبیعت و خدا که از این پیش‌تر استثمارگران در تمام صور تاریخی‌شان مانع آن بودند. این همان جامعه و نظام یکتاپرست ایده‌آلی ست.........که از دیر باز به‌مثابه یک نیاز راستین چشم‌انداز همهٔ برده‌گان و محرومان و رنجبران و مجاهدان تاریخ بوده است.

مشخصات این نظام در قران به‌وضوح مشخص شده و از هزار و چند صد سال پیش تاکنون نیز در فرهنگ و کتب تشیع بر آن تأکید گردیده است. مشخصات جامعه بی‌طبقهٔ توحیدی که شعارش را می‌دهید.

۱. حداکثر رشد علمی و تکنیکی. مبنای مادی پیشرفتها

- حداکثر بهره‌گیری از مواهب و ثروتهای طبیعی و وصل به یگانگی و سازگاری انسان با طبیعت. پیشرفت علم چیزی نیست، جز جنگ انسان با طبیعت و قوای طبیعی دیگر.

قوای طبیعی را ما گرفتیم، شب را به این وسیله روشنش کردیم. آن روز، روز سازگاری و سلام بین انسان و طبیعت است. انسان فاتح مطلقِ و طبیعت فتح شده، با همهٔ قوایش. پس یعنی منتهی پیشرفت علم.

در همین مورد علی علیه‌السلام در خطبهٔ ۱۳۸نهج‌البلاغه از حاکمی ناشناخته گفتگو می‌کند که حاکمیتش با شیوه‌هایی غیر از حکام و پادشاهان معمول تأمین شده. علی می‌گوید، زمین همهٔ پاره‌های جگر و ثروتها و داراییهای خود را برای او بیرون می‌آورد. همهٔ معادن و گنجینه‌ها و انرژیهای پنهان در درون زمین. در آن زمان، در زمین هیچ نقطه ناآباد و خراب باقی نمی‌ماند و خرمی و سرسبزی جهانگیر می‌شود و توانایی تولیدی آن‌چنان زیاد می‌شود که کفاف نیاز همگان را می‌دهد، این جامعه نعمت و فور و فراوانیست.........

۲- نفی هر گونه ستم و استثمار

حل تضاد انسان با انسان. وقتی تضاد انسان با طبیعت، علم و فن و آگاهی و با خودش، آزادی، رعایت شده، یعنی توحید. یعنی پس جامعه سراسر توحید و یگانگی که انگار تضاد انسان و خدا حل شده. انسان تسلیم شده به خدا.

۳. که من اینجا چهار می‌نویسم. از روی اون اطلاعیه، اون موقع می‌خوانم:

اقتصاد پولی و تفکر کالایی برچیده شده و هیچ اثری از پول و سودپرستی نیست.

شنیده‌اید که می‌گویند، پول نباید بدهی، صلوات باید بفرستی. چرا؟ اقتصاد پولی دیگر نیست، وقتی استثمار نیست.

.........چرا که بشریت به آن‌چنان بلوغی دست یافته که دیگر انگیزه‌های مادی محرک کار و فعالیت‌های او نیست.

خود شما شاخصها و نشانه‌های به اون دورانید. مگر انگیزه‌های شما مادیه، توی سازمان یا ارتش آزادیبخش. تمام بشریت باید به این سمت بیاید.

و به‌قول ابراهیم علیه‌السلام، نماز و نیاز، کار و فعالیت و مرگ و زندگیم، همگی برای خدا و به سمت اوست.

۴- نفی اقتصاد پولی و کالایی

بنابراین، زمینه‌ها و شرایط عینی، هیچ محلی برای جنگ و برادرکشی و تجاوز باقی نمی‌گذارد و صلح و صفا در تمام عالم برقرار می‌گردد.

پس پایان جنگها و صلح پایدار برای تمام بشریت. پس یک زمانی نیازِ به این سلاحها نیست. امروز ولی ما به این سلاحهایمان نیازمندیم تا بتوانیم صلح جاویدان را برقرار کنیم.

۵- با فرو ریختن بنای ستم و استثمار دیگر جایی برای حاکمیت خاص طبقاتی، ملّی و نژادی و امثالهم نمی‌ماند و جامعه واحد جهانی تأسیس می‌شود.

۶- حکومت و جامعه واحد جهانی-انسانی.

مرزهای طبقاتی-ملّی درهم ریخت. بنی نوع انسان در کمال توحیدی خودش ظاهر می‌شود.........

۷- زوال دولت،

چون زوال طبقات، زوال جنگ و زوال دولت به این معنا. دیدید چرا گفت، دولت کریمه؟ کرامت اون دولت در این است که دولتی نیست. ارگان اعمال قهر طبقه‌یی بر طبقه‌یی دیگر، چون که قهری نیست. همش آشتی ست و سلام.

۸- با این تغییرات، در زیر و روی جامعه، مفاسد اجتماعی نظیر فحشاء، سرقت، خیانت و امثال اینها موردی پیدا نمی‌کند و لذا روانشناسی بشری از شر عقده‌ها، کینه‌ها، حسادتها، سودپرستیها و منفعت‌جوییها رهایی می‌یابد. اینجاست که انسان در کمال تاریخی نوعش متجلی می‌شود و نه در لباسهای مصنوعی و جعلی که ساختهای اجتماعی و فرهنگی و بهره کشانه به او پوشانده است. پایان همهٔ مفاسد اجتماعی.

۹- یگانگی کامل انسان با خودش. وقتی که این مفاسد برود.

اینها هستند، سیمای مختصری از جامعه بی‌طبقه توحیدی. یعنی همان نظام و فلسفه‌ای که امام قائم مبشر آن است. پس مبالغه نیست اگر ما مجاهدین سالروز میلاد پرشکوه آن پیشوای کبیر را روز آزادی و یگانگی نوع انسان و بین‌الملل آزادی و یگانگی نامگذاری کرده‌ایم. 

چون آن زمان خمینی می‌خواست، قانون اساسی بگذراند.

از سوی دیگر باید تصریح کرد که هر حکومت یا نظامی که خواستار جامعه‌ای به واقع توحیدی‌ست، چنان که از پذیرش اصول فوق‌الذکر در ارکان و قوانین خود- از این سمت‌گیری- سر باز زند و یا لااقل از سمت‌گیری به جانب این اصول طفره رود، هیچ مشروعیت اسلامی نخواهد داشت. هم‌چنان که دم زدن از اسلام و تشیع، که نهایتاً به قیام حضرتش منجر خواهد شد، نیز مفید هیچ فایده‌ای نخواهد بود. بنابراین، بر عهدهٔ هر مسلمان انقلابی و راستین است که تا آنجا که می‌تواند از تلاش در جهت تحقق آن معیارهای بزرگ تاریخی فروگذار نکند. پیش به سوی جامعه بی‌طبقه توحیدی، آرمان همهٔ مستضعفان و رنجبران جهان، مجاهدین خلق ایران.


۱۳۹۹ اسفند ۲۵, دوشنبه

ياد شهید سرفراز مقاومت ایران محمدحسین نقدی در سالگرد شهادتش گرامی باد ـ ۲۵ اسفند ۱۳۷۱

 


درباره آلترناتيو

و گرامیداشت یاد شهید سرفراز محمد حسین نقدی

اجلاس  شورای ملی مقاومت ایران

مسعود رجوی ـ ۱شهریور۱۳۷۲


برادر مسعود در اجلاس شورا:

علاوه بر شهید نقدی، صندلی آقای باقرزاده شهید بزرگوارمون، و هم‌چنین کاظم خالی مونده. به نشانهٌ نه سه تا بلکه سیصدتا، سه هزارتا، سی‌هزارتا، و صدهزار شهید همین مقاومت. همهٌ شهدا، قهرمانها، و جاودانه فروغهایی که این مقاومت رو روی دوش و روی امواج خون خودشون حمل کردند.


به مناسبت شهید سرفرازمون نقدی می‌گم، که این دوازده سال رو در یک کلمه در کلمه عشق و دوست  داشتن می‌شود خلاصه کرد. اون روی همهٌ رنج و رزمها، و هفت دریای خون، چیزی جز عشق به مردم و میهن و دوست داشتن اونها به معنای اخص کلمه نبوده و نیست.

کلمهٌ دوست داشتن و عشق رو به معانی بسیار در فرهنگ، فرهنگهای متفاوت به کار می‌برند، امّا برای مقاومت ایران بعد از دوازده سال مبارزه قهرآمیز، مسلحانه، انقلابی، مستقل، دموکراتیک و مردمی، این معناش چیز دیگریست.

در فرهنگ  این مقاومت دوست داشتن معادل نثار کردن، پرداختن، مایه گذاشتن از همه چیز، جنگیدن با سر و فرو گذار نکردن از همه چیزه.

ما در حقیقت درگیر یک نبرد تمام‌عیار سیاسی، نظامی، بین‌المللی، تبلیغاتی شده‌ایم و همه‌مون خوب می‌دونیم که این شورا بود و فقط این شورا. کاش که این طور نمی‌بود، کاش در عالم واقع با پرداخت بهای دعاوي جایگزینهای دیگه‌ای هم می‌بودند، کاش در صحنه نیروهای دیگری هم می‌بودند. کاش که از ما هم خیلی قوی‌تر می‌بودند، از ما خیلی بیشتر حاضر بودند بهای صلح، بهای  آزادی، بهای استقلال رو بپردازند، در اون صورت چقدر خوب بود، کاش ذیصلاح‌تر می‌بودند، وظیفه‌مون بود که در مقابلشون زانو بزنیم، وظیفه‌مون بود که باهاشون یکی بشیم، وظیفه‌مون بود که نقاط اختلاف رو کنار بزاریم و روی وحدتها تأکید بکنیم

اما این جایگزین بود، و رژیمی قهار وحشی، که حتی وقتی مدعی می‌شد که به قول خودش در عملیات مرصاد جلو پیشروی ارتش آزادیبخش رو بسته، ما رو شکست داده به قول خودش، و نگذشته بیایم سرنگونش کنیم، وقتی خودش روضه مرصاد مرصاد می‌خوند، باز  هم بس اش نبود برگشت و دستور قتل‌عام همهٌ زندانیان سیاسی ما رو می‌داد.


اول شهريور ۱۳۶۲

اگر اجازه بدین قبل از شروع بحثهامون. به یاد شهید نقدی که حقاً جاش خالیست. یک دقیقه سکوت اعلام کنیم، و خاطره‌شو گرامی بداریم

من فکر می‌کنم همه با هم در این احساس که باید گفت احساسی سوزنده است، سهیم و شریک هستیم، و اون خالی بودن جای شهید سرافرازمون محمدحسین نقدیست. باور کردنش فکر می‌کنم برای همه مشکل که، از اجلاس قبلی تا به حال چنین یار، همرزم، هم‌سنگر، و رفیق و برادر پاکبازی رو از دست داده باشیم. انگار هنوز صدای خنده ا‌ش و استدلالاتی که گاه پر التهاب، می‌کرد، در فضا موج می‌زنه.

یکی از رفقا گفت که خونه نو مبارک. واقعاً که در همین خونه نو، و خونه های نو بعدی که انشاالله در مسیر مقاومت هست، جای این شهدا خالیست، و به همین دلیل، علاوه بر شهید نقدی، صندلی آقای باقرزاده شهید بزرگوارمون، و هم‌چنین کاظم خالی مونده. به نشانهٌ نه سه تا بلکه سیصدتا، سه هزارتا، سی‌هزارتا، و صدهزار شهید همین مقاومت. همهٌ شهدا، قهرمانها، و جاودانه فروغهایی که این مقاومت رو روی دوش و روی امواج خون خودشون حمل کردند. اگر محل اجلاسیه شورا، جا و ظریفت می‌داشت. می‌باید که جای همهٌ اونها رو با تصویرشون، خالی می‌گذاشتیم و به یاد می‌آوردیم. اما واقعیت این است که سراسر خاک ایران امروز، جای اونها، رد پای اونها، و آثار قدم و نفسشون است که انشاالله، سریعتر به نتیجهٌ نهایی برسه. وقتی آدم وارد این نشست می‌شه، اگر چه نخستین جلسه است بعد از گسترش شورا، چه خود اون شهید، این قدر مصرانهٌ درباره‌اش در آخرین نشست حرف می‌زد، اما این جای خالی، خیلی چشم‌گیر و سوزان هست. اون روز که روز وداع و خاکسپاریش بود، و خیلی از اعضای شورا اون جا حضور داشتند، من خیلی دلم می‌خواست که می‌تونستم، و شرایط این بود که من هم این سعادت آخرین وداع با حسین رو پیدا بکنم، ولی دورا دور حدس می‌زدم که، رفقا و برادرانی که در اون جا هستند، چه احساس و چه حالی دارند. وقتی که آدم، چنین یار و همسنگری رو از دست می‌ده، فکر می‌کنم احساس مشترک همه ماست که انگار قلب آدم شرحه شرحه می‌شه و انگار که جگرش کباب می‌شه. بر همین اساس من می‌تونستم حال همه شما رو که اون جا بودید و همه شما رو خبر رو شنیدید، حدس بزنم. اگر به عشق آزادی و به عشق مردم و میهنمون نبود، هر کدوم از این فقدانهای عظیم، شاید که کمرمون رو کج می‌کرد، امّا در دوازده سال گذشته عادت کردیم که با همون عشق و با همون دوست داشتن مردم و میهن، و با همون اصولی که شورا بر اساس اون اصول تأسیس شده، مسائل رو یکی پس از دیگری از سر بگذرانیم، تحمل کنیم، صبر، صبر نیک و جمیل بياموزیم، و بعضاً بنا به فرهنگ و سنت رزم‌آوران علاوه بر تسلیت به خودمون تهنیت هم بگیم، به‌خاطر عهدی که بهش وفا شده. یک ماه پیش سالگرد دوازدهمین شورا رو داشتم. سی‌تیر و بیانیه‌یی که به همین مناسبت، شورا صادر کرد. دو هفته پیش سالگرد مشروطه رو داشتم، و سه روز پیش هم، سالگرد کودتای ۲۸مرداد بود. اغلب سازمانها و شخصیتهای عضو شورا، از سالهای پیش دهه‌های گذشته که شورایی هم تأسیس نشده بود، دست‌اندرکاره مبارزه و فعالیت سیاسی بودند، و بنابراین موضوعیتی نداره که این تاریخ پرفرازو نشیب رو من یادآوری بکنم. اما در همین دوازده سالی که از تأسیس شورا می‌گذره، همه ما شاهد بودیم، و همه ما روز به روز و ساعت به ساعتش رو از سرگذرنده بودیم، که تا کجا مملو بود از درد، رنج، خون و صبر و تحمل، برای تمام مردممون و طبعاً برای شورای ملی مقاومت، به مثابه پرچمدار مبارزه برای آزادی و استقلال در این مقطع تاریخی. به دلایل واضح دشمن ضدبشری این امکان را از ما سلب کرده که بتونیم که در داخله خاک وطنمون اجلاس شورا رو برگزار کنیم. الا این که اون رو سرنگون، آلترناتیو دموکراتیک رو مستقر و بعد با به اهتزاز درآمدن پرچم آزادی اجلاسیه شورا رو در درون خاک خودمون و در میان مردم خودمون برگزار بکنیم،. به نظر من به مناسبت شهید سرفرازمون نقدی می‌گم، که این دوازده سال رو در یک کلمه در کلمه عشق و دوست  داشتن می‌شود خلاصه کرد. اون روی همهٌ رنج و رزمها، و هفت دریای خون، چیزی جز عشق به مردم و میهن و دوست داشتن اونها به معنای اخص کلمه نبوده و نیست.

کلمهٌ دوست داشتن و عشق رو به معنای بسیار در فرهنگ، فرهنگهای متفاوت به کار می‌برند، امّا برای مقاومت ایران بعد از دوازده سال مبارزه قهرآمیز، مسلحانه، انقلابی، مستقل، دموکراتیک و مردمی، این معناش چیزی دیگریست.

در فرهنگ  این مقاومت دوست داشتن معادل نثار کردن، پرداختن، مایه گذاشتن از همه چیز، جنگیدن با سر و فرو گذار نکردن از همه چیزه. من یادم هستن در بهمن ماه سال ۶۰، ۱۹بهمن، وقتی که خبره شهادت اشرف و موسی و مجاهدینی که با اونها بودند منتشر شد، همهٌ اعضای شورا، به سختی روی پای خودشون از فرط ناراحتی بند می‌شدند. چهره‌هایی رو که هیچ وقت گریان ندیده بودم، به شدت اندوهگین و دردمند می‌نمودند. زیرا که فقدان جگرسوزی بود، و من می‌باید که رفقای خودمون تسلی می‌دادم. پیوسته چنین بوده تا آخرین شهید که مستقیماً از توی جلسه شورا در خاک‌و‌خون غلطیده، یعنی شهید نقدی، و تک تک شهدایی که اونها رو می‌شناسیم. و برادران و رفقایی مثل ابوذر و حسن حبیبی که هر کدوم سرمایه‌یی و ودیعه ای و گنجينه‌یی بودند. دوست داشتن و عشق ورزیدن به آزادی به خلق به مردم، به میهن و به اصول دموکراتیک، در لفظ البته چیزی ساده‌ایست ولی در عمل قدم به قدمش در این سالهای سیاه خفقان، در سالهای خمینی، آمیخته است با نثار کردن، فدیه دادن.

در فرهنگ ما عشق مادری به این دلیل مقدسه که پرداختش هر چه بیشتر یک جانبه‌تر و بدون چشم‌داشته.

اگر این در چارچوب غرایز مادریست، خوشا که مقاومت ایران تونست این رو در اوج اختیار و آگاهی با یک نسل صدهزاران و سردارانی از اون قبیل که الان صندلی هاشون در اجلاس شورا خالیست، اون رو به اوج  برسونه.

می‌شه از دور یا به لفظ راجع به آزادی راجع به استقلال، راجع به حاکمیت مردمي، راجع به صلح خیلی حرفها زد، اما در عالم واقع اینها ما به ازای سرخ و خونین و پر رنج و شکنجهٌ خودشون رو می‌طلبند. و تاریخ شاهد که این مقاومت این شورا و این آلترناتیو از هیچ چیز در این رابطه دریغ نکرده برای اثبات همون عشق و دوست داشتنش.

اگر حاضر نمی‌بودیم از روز اول تأسیس شورا، از روز اول مبارزهٌ مسلحانه با رژیم خمینی، که خودش ما رو به این میدون خونده بود، این نثار بکنیم، قیمت بدهیم، بها بپردازیم، طبعاً امروز شورایی و جایگزینی نبود که پرچم آزادگی و شرف ایران و ایرانی رو به دوش بکشه. کاش دوست داشتن این قدر قیمت سنگینی نمی‌داشت. امّا به هر حال این طور مقدره، گفتم که من حدس می‌زدم حال همهٌ رفقا رو هم بعد از شنیدن خبر شهادت نقدی و هم به خصوص در روز و لحظات وداع با جسد پاک و پاکیزه‌ش. و در همون لحظه خودم رو این طوری قانع می‌کردم که قیمتی است که از قبل مصمم بودیم همگی با هم، تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون بپردازیم و باید هم بپردازیم. چون در هر حال در نوردیدن این راه، بدون فدیه‌ها و قربانیها، امکان‌پذیر نیست. خیلی گزنده است، ولی، چاره‌یی جز این نیست، و از قضا همین معیار و محکیست که مردم هم خوب تشخیص می‌دن که چه کسی حرف می‌زنه و فقط لفاظی می‌کنه، و چه کسی حاضر به پرداخت قیمت دعاوي اش هست. فکر می‌کنم در طول سالیانی که گذشت این اولین و پا برجاترین و دائمی‌ترین خصوصیت شورای ملی مقاومت ایران بوده و به همین دلیل هم تونسته بر همهٌ توطئه‌ها، بحرانها، تنشها، مسائل و معضلات فائق بیاد. چون هر یک از ما به خوبی می‌دونه که حتی نفس اجتماع شورا، ملازم است با حل و فصل انبوهی مسائل، و قبول انواع ریسکها ولی چه باک ما مصمیم که کارمون تا آخر پیش ببریم. و اگر این مقاومت خصیصه ستودنیست، به همین دلیل هم رزم‌آوران آزادی در عین درد جگرسوزشون به یکدیگر تهنیت هم از این بابت می‌گویند. در این سالها که گذشت، و همهٌ از نزدیک، همهٌ روزها و ساعاتشو تجربه کردیم، شاهد چه آزمایشات بزرگی بودیم. همهٌ ما به خوبی می‌دونیم که ترکیب امروزی شورا، صرفاً مال بعد از ۳۰‌خرداد سال ۶۰ یا ۳۰تیر نیست، اگر چه اطلاعیه رسمی تأسیس شورا رو در سی تیر سال ۶۰ دادیم. اغلب همین اعضا همین سازمانها و همین شخصیتها از فردای خمینی با هم در ضدیت با ارتجاع و دیکتاتوری هم قدم و هم سو بودند. یا می‌باید ما هم می‌پذیرفتیم که در جادهٌ ننگ و سازش حرکت کنیم، و یا می‌باید در سیاهترین دوران تاریخ ایران، خلقمون رو نمایندگی می‌کردیم و شرف و عزت آبرويش را، و البته این حداقل وظیفه ما بود ولو این که صدها بار بیشتر از این هم لازم باشه که فدیه و نثار بکنیم. این خونهای بزرگ و گرامی، گواه پاکبازی، پاک باختگی و حقانیت این مقاومت و سربلنديش است. طبعاً تلاش خواهیم کرد که به دشمن بیشتر ضربه بزنیم، کمتر ضربه بخوریم، طبعاً تلاش خواهیم که راه هر گونه ضربه زدن دشمن رو بندیم، اما در عین حال چون هیچ کس نوآموز و تازه کار نیست خوب می‌دونه که دست آخر باید قیمت رو داد، و ما  از این رويگردان نبودیم و در آینده هم نخواهیم بود. همین خونها، رنجها، فداکاریها، چه در داخل ایران، خارج ایران، منطقه مرزی هست که هم این مقاومت رو در سخت‌ترین شرایط و مقاطع بهش این عزم جزم را داده که از توی خطرناکترین گردابهای سیاسی سالم بیرون بیاد، و هم باعث اعتلای روزافزون و مضاعفش شده. امروز آن چنان که در سطح بین‌المللی هم گواهی می‌دهند ما با یک آلترناتیو سیاسی جدی، با یک جایگزین منحصر به‌فرد سیاسی با یک بال نظامی قدرتمند مواجهیم که پیشتیبانی می‌شه توسط خیزشهای اجتماعی داخل وطنش. و تونسته در ابعاد بین‌المللی هم تا حدود بسیار زیادی خودش رو به رسمیت بشناسونه. بنابر این سه شهید از میان یکصدهزار شهید که مستقیماً از توی اجلاس شورا، به سمت سرنوشت تابناکشون شتابان رفتند، معنی رمز گونه و سمبلیکی برامون، برای ما داره و به مناسبت که گرامیداشت خاطرشون نشستیم. یادتون هست که در سالهای اول حکومت خمینی، نعره‌های ضدامپریالیستی رژیم و پاسدارانش و جریانهای سیاسی که از اونها دفاع می‌کردند، چه آزمایشه، واقعاً خطیری بود. یاد شهید بزرگ دیگری از این مقاومت، شهید پاک‌نژاد، به خیر و مبارزاتش در اون ایام، کاش که در اون بحبوبه فرصت می‌بود که بتوانیم شکری رو سالم داشته باشیم. اما در نخستین قدم تأسیس شورا چنین سرداری رو هم از دست دادیم و دشمن ضدبشری در منتهای دنائت شکری رو از ما گرفت.

رسیدیم به سی خرداد و اون سرکوب خونین بعد تأسیس شورا بعد تا سالها استحاله‌گران و میانه‌بازان، (تپق) به پر و پامون می‌پیچیدند، کسانی هم که به امید پیروزی سهل و آسون و شراکت در اون لابد آمده بودند، کناره گرفتن و کاری کردند که همین شورا به اتفاق آرا مجبور شد باهاشون مرزبندی بکنه. در همه این سالها جنگ ضدمیهنی رو داشتیم که باز هم این مقاومت طلسمشو در هم شکست و بعد تأسیس ارتش آزادیبخش و بعد جریان آتش‌بس، عملیات فروغ جاویدان، بحران خلیج‌فارس، روی کار آمدن رفسنجانی بعد از مرگ خمینی، مجدداً مانورهای استحاله، داعيه و دعوی بازگشت ایرانیان به داخل کشور البته زیر قبای رژیم. فکر می‌کنم هیچ مقطعی هیچ روزی نبوده که موضوعی در کار نباشه، ما در حقیقت از دوازده سال پیش درگیر یک نبرد تمام‌عیار سیاسی، نظامی، بین‌المللی، تبلیغاتی شده‌ایم و همه‌مون خوب می‌دونیم که این شورا بود و فقط این شورا. کاش که این طور نمی‌بود، کاش در عالم واقع با پرداخت بهای دعاوي جایگزینهای دیگه‌ای هم می‌بودند، کاش در صحنه نیروهای دیگری هم می‌بودند. کاش که از ما هم خیلی قوی‌تر می‌بودند، از ما خیلی بیشتر حاضر بودند بهای صلح، بهای  آزادی، بهای استقلال رو بپردازند، در اون صورت چقدر خوب بود، کاش ذیصلاح‌تر می‌بودند، وظیفه‌مون بود که در مقابلشون زانو بزنیم، وظیفه‌مون بود که باهاشون یکی بشیم، وظیفه‌مون بود که نقاط اختلاف رو کنار بزاریم و روی وحدتها تأکید بکنیم، کاری که در درون خود شورا، همهٌ اعضاش کردند. اما این جایگزین بود، و رژیمی قهار وحشی، که حتی وقتی مدعی می‌شد که به قول خودش در عملیات مرصاد جلو پیشروی ارتش آزادیبخش رو بسته، ما رو شکست داده به قول خودش، و نگذشته بیایم سرنگونش کنیم، وقتی خودش روضه مرصاد مرصاد می‌خوند، باز  هم بس اش نبود برگشت و دستور قتل‌عام همهٌ زندانیان سیاسی ما رو می‌داد، این مال وقتی بود که تازه به قول خودش جشن گرفته بود که پیروز شده، هر سال هم می‌گیره. وای به وقتی که احساس ضعف می‌کرد و می‌کنه، که همهٌ دیدیم. از شروع درگیریهای نظامی بعد از سی خرداد، تا واکنش رژیم در برابر خیزشهای اجتماعی و اعتراضات و مقاومت مردمی، در این سالها شورا در تمامیتش، اعضايش تک به تک، سازمانها و شخصیتهای عضو تا بخواهیم ملامت، نکوهش ناسزا و برچسب تحمل کردند، امّا عليرغم تمام ضربات نظامی، توطئه‌هایی تروریستی دشمن، و همدستیهای اضداد، و همهٌ فشارهای عرصه سیاسی، دیدیم که خوشبختانه، اگر کوهها از جای خودشون تکان خورده باشند، این مقاومت و این شورا از جای خودش تکون نخورده و همین دقیقاً رمز ماندگاری و پایداریشه، همین برگ زرین تاریخ معاصر ایرانه. در نشستهای ارتش آزادیبخش هم من به کرات هر وقت فرصت پیش آمده، گفتم که من نمی‌دونم که النهایه ما پیروز می‌شیم یا شکست می‌خوریم، خدا به ما چنین تعهدی نداده، اگر چه باید منتهای تلاش خودمون رو بکنیم، تا اون جا که به ما مربوطه سر سوزنی هم کم مایه نگذاریم و همهٌ شرایط پیروزی را فراهم کنیم، اعم از سیاسی، نظامی، فرهنگی، بین‌المللی، تشکیلاتی ایدئولوژیکی هر چي. هر کس به سهم خودش، هر کس در چارچوب خودش.

تا اون جا که مربوط به ماست. تا ببینم حکم تاریخ چیست. البته خیلی عوامل، حاکی از پیروزیست، یعنی اغلب عوامل. اما از اون جایی که نمی‌خواهیم سیاستمدارانه خودمون رو به چیزی راضی بکنیم، سیاستمدارانه تو گیومه به معنی وعده سیاسی، خوب واقعیت همین است. ما باید کار خودمون رو انجام بدیم بعد ببینیم که چه پیش خواهد آمد. انشاالله اگر شایستگی پیروزی را داشته باشیم، چه بهتر. اما حتی اگر به فرض محال دفتر مقاومت در همین جا بسته بشه. هم چنان که دفتر مصدق بسته شد، هم‌چنان که دفتر مجاهدین صدر مشروطه بسته شد، ما می‌باید سرفراز و روسفید باشیم، چون همه می‌دونیم که کسی که مطالعه می‌کنه سرگذشت پیشوامون مصدق رو،شکست خیلی تحت‌الشعاعه، اون چه درخشانه اون مقاومت،استواری و پایداریش روی اصولش هست و کوتاه نیامدن از اونها و از همون جاست که طبعاً همهٌ ما، همه جنبش ملی، انقلابی، دموکراتیک، جوشیده. راستی که اگر درتاریخ معاصر ایران مصدق نبود، اصلاً ما به چیز می‌نازیدیم

منبع: اجلاس  شورای ملی مقاومت ایران – سخنان مسعود رجوی ـ ۱شهریور۱۳۷۲


۱۳۹۹ اسفند ۱۷, یکشنبه

پیام مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت به‌مناسبت روز جهانی زن - ۱۴اسفند ۱۳۶۱

 


مسعود رجوی: انسان تا آنجا از قید و بندها و اجبارات مختلف اجتماعی آزاد می‌شود که بر ضد آنها مبارزه می‌کند

زنان ایران به همت افتخارات تحسین‌انگیز مبارزاتیشان عصر جدید رهایی خود را باز گشوده‌اند


مسعود رجوی: در ایران دموکراتیک فردا

زنان ایران با برخورداری از حقوق اجتماعی و سیاسی برابر با مردان

سازندگی و پیشرفت اقتصادی و فرهنگی را آغاز خواهند نمود


پیام مسئول شورای ملی مقاومت به‌مناسبت روز جهانی زن - ۱۴ اسفند ۱۳۶۱

هموطنان عزیز زنان هموطن ایرانی، شورای ملی مقاومت در آستانه فرا رسیدن روز جهانی زن به همه زنان مجاهد و مبارزی که در راه کسب استقلال و آزادی ایران به‌شهادت رسیده‌اند و یا در زندانهای سیاسی و شکنجه‌گاه‌های رژیم خمینی در اسارت به‌سر می‌برند و هم‌چنین به زنان آگاه و آزاده‌ای که در صحنه‌های مختلف مقاومت بر علیه دیکتاتوری ارتجاعی و ضدمردمی خمینی مبارزه می‌کنند درود می‌فرستد. زنانی که در مسیر آزادی میهن اسیرشان هزار هزار در برابر جوخه‌های اعدام و یا در شکنجه‌گاهها و سیاه چالهای رژیم خمینی و یا در سنگر مقاومت مسلحانه انقلابی جان نثار نموده و رژیم مزبور تصریحاًً آنها را از ۹ سال به بالا مهدور‌الدم شناخته است. زنانی که از اشرف گرفته تا مادران شصت ساله و دختران ۱۳ ساله و قهرمانانی هم‌چون گوهر ادب‌آواز با خون خود شایستگی زن ایرانی را برای رهایی خود و میهنش در میدان عمل به اثبات رساندند. زنان آزاده ایران در شرایطی که ظلم و ستم رژیم خمینی سراسر کشور و همه مردم ما اعم از زن و مرد را در بر گرفته زنان هموطن ایرانی تبعیضات و ستم مضاعف این رژیم ارتجاعی و قرون‌وسطایی را نیز متحمل می‌شوند. قوانین به‌غایت ارتجاعی وضع شده در دوران خمینی خائن اغلب حقوق اجتماعی و سیاسی و مدنی زنان را آشکارا سلب نموده و دامنه این‌گونه تبعیضات باز هم رو به افزایش است. از کار بیکار شدن میلیونها زن ایرانی، تبعیضات فاحشی که در حق زنان شاغل اعمال می‌شود، حجاب اجباری، اهانت در کوچه و خیابان و محل کار، مراعات نکردن حرمت اخلاقی زنان، از سوی عمال و دژخیمان رژیم، محدود کردن رشته‌های تحصیلی دانشگاهی برای زنان و اقسام ستمها و تبعیضات ناروای دیگر واقعیات تلخی است که امروز زنان شرافتمند و آزاده ایرانی با آن مواجهند. در حالی که فشارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بر علیه عموم زنان و مردان کشور از دشواریهای طاقت‌فرسای تهیه قوت لایموت و مایحتاج روزمره گرفته تا تجاوزات آشکار به حریم خانوادگی و حقوق اجتماعی و امنیت شغلی و قضایی و هم‌چنین دستگیریها، شکنجه‌ها و اعدامهای پیاپی زنان و مردان آگاه و مبارز نیز در میهن ما بیداد می‌کند. البته رفع تمامی این ستمها و تبعیضات مقدمتاً مستلزم سرنگونی رژیم خمینی و استقرار آزادیهای اساسی است. اما بدون شک و در بطن مبارزه رهایی بخش عمومی برای پایان بخشیدن به ستم مضاعف و تبعیضات ناروایی که مشخصاً در حق زنان ایران اعمال می‌شود نیز بایستی به‌طور ویژه برنامه‌ریزی نمود. در این رابطه شورای ملی مقاومت ضمن محکوم شمردن تمامی نابرابریها و ستم مضاعفی که رژیم خمینی در حق زنان ایران روا داشته است، در برنامه خود بر احقاق تمامی این حقوق و تأمین برابری کامل سیاسی و اجتماعی زن و مرد تصریح کرده است.

به اعتقاد ما شرکت اعجاب‌انگیز زنان مجاهد و مبارز در مبارزه رهایی بخش ضدارتجاعی دوش به دوش مردان، خود واقعی‌ترین و عینی‌ترین سند تساوی حقوق آنها با مردان کشور است. چرا که به اعتقاد ما انسان چه به‌صورت فردی یا گروهی تا آنجا از قید و بندها و اجبارات مختلف اجتماعی آزاد می‌شود که بر ضد آنها مبارزه می‌کند.

بنابراین زنان ایران به همت افتخارات تحسین‌انگیز مبارزاتیشان اکنون عصر جدید رهایی خود را باز گشوده‌اند.

برخورداری از حقوق سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی متساوی برخورداری از دستمزد متساوی در برابر کار مساوی با مردان برخورداری از امتیازات ویژه زنان در حین کار و مهمتر از همه رهایی از ستم تاریک ارتجاعی و تلقی کالایی سرمایه‌داری از خصوصیات این عصر جدید رهایی است. لاکن بدیهی است که تثبیت و گسترش این دستاورد‌ها در سطح تمامی زنان کشور مستلزم جدیت در تبلیغ و تشریح و آموزش عمومی این نقطه‌نظرهاست که از وظایف دولت موقت محسوب می‌شود. زنان هموطن ایرانی، برای سرنگونی رژیم خمینی و کسب آزادی و استقلال ملی که اولین قدم ضروری برای رفع همه نابرابریهای جنسی است، بر ابعاد مقاومت خود بیفزایید و نیروهای رزمنده مقاومت و شورای ملی مقاومت را در این مسیر یاری کنید. دیکتاتوری ارتجاعی خمینی محکوم به سقوط و نابودی است و در ایران دموکراتیک فردا زنان ایران با برخورداری از حقوق اجتماعی و سیاسی برابر با مردان سازندگی و پیشرفت اقتصادی و فرهنگی را آغاز خواهند نمود.

مرگ بر خمینی

سلام بر آزادی

درود به تمامی زنان شهید مجاهد و مبارز ایران


سخنان پایانی مسعود رجوی مسئول شورا در زمان تصویب طرح شورای ملی مقاومت ایران درباره آزادیها و حقوق زنان - ۲۸فروردین ۱۳۶۶

گام بسیار مهم و مؤثر شورا در مورد حقوق و آزادیهای زنان در ایران

مرزبندی قاطع با دیکتاتوریها در قبال آزادیها و حقوق زن

مرزبندی با هر نوع تلقی کالایی از زن


هیچ نیرو و قدرتی نخواهد توانست اراده صیقل‌زده یک خلق در زنجیر را که برای آزادی، صلح و حاکمیت مردمی قیام کرده است در هم بشکند

مسعود رجوی: خوب رفقا خسته نباشید بالأخره بعد از حدود یک‌سال که از فراهم کردن پیشنویس اولیه طرح و یا افتادن به فکر طرح می‌گذرد و مراحل متعددی که در کمیسیون گذشت یا صحبت‌هایی که گاه و بیگاه در اجلاسیه‌های شورا می‌شد، سرانجام طرحی که پاکنویسش الآن توزیع شد در موردش به توافق رسیدیم. هم‌چنانکه خودتان شاهد بودید به‌خصوص در اجلاس اخیر ضمن دیروز و امروز که تقریباً ۱۸ساعت طول کشید.

بنا بر این طبیعی است که شما الآن همه در حالت خستگی باشید و بنابراین من هم صحبت را کوتاه می‌کنم. قبل از این‌که وارد تشریفات رسمی و صحه قانونیش در شورا بشویم فقط من با اجازه همه رفقا و خواهران و برادران از فرصت استفاده می‌کنم و ضمن تبریک برای تصویب طرح مربوط به آزادیها و حقوق زنان هم‌چنانکه در ابتدای طرح آمده یکبار دیگر از طرف شورا و کل مقاومت و اعضایش خاطره جانبازیها و شهادتهای همه زنهای مجاهد و مبارزی که جانشان را فدیه آزادی میهن کردند به بزرگی یاد می‌کنم چه آنهایی که بشهادت رسیدند و چه قهرمانان مقاومی که در زندانهای رژیم ضدبشری هستند.

چند نکته هست که فکر می‌کنم در پایان طرح و پایان اجلاس حاضر نبایستی از آن فروگذار کرد. هم‌چنانکه الآن متن را برای آگاهی عموم هموطنانمان در داخل و در خارج کشور قرائت خواهند کرد و همه مطلع خواهند شد، فی‌الواقع شورای ملی مقاومت توانسته در ورای رژیمهای ارتجاعی و دیکتاتوریهای شاه و خمینی به گام بسیار مهم و مؤثری در مورد زن و حقوق زن و آزادی‌هایش در ایران دست پیدا بکند. علاوه بر این چنانکه مورد تصویب شورا قرار گرفت علاوه بر مرزبندی قاطع با این دیکتاتوریها در قبال مسأله آزادیها و حقوق زن ما هم‌چنین سمت‌گیری آینده زن ایرانی را تا آنجا که مربوط به برنامه‌های شورا و دولت موقت می‌شود معین کردیم که عبارت است از مرزبندی با هر نوع تلقی کالایی از زن، زنی که به‌رغم تمام مرارتها و مصیبتها یا کنیزی بوده است در دست نظامات سرکوبگر ارتجاعی و یا به‌رغم تمامی ظواهر و شعارها در نظامات دیگر با او به‌مثابه کالایی برخورد می‌شده است. ولی امروز خوشبختانه به پشتوانه همه مجاهدتها، جانبازیها و فداکاریهایی که رزمندگان مقاومت، اعضاء و پشتیبانان همین شورا انجام گرفته و خواهد گرفت، به یمن سخت‌کوشی، تلاش و اعتقادات اصولی تک‌تک اعضای شورا به آزادیها و حقوق زن و هم‌چنین به همت همه تلاشهایی که همه رفقا و خواهران و برادران طی این مدت کردند ما با طرحی مواجهیم که فی‌الواقع شایان تبریک است. بنا بر این پیشاپیش تصویب این طرح رو می‌بایستی به زنان ایران و جامع‌تر تمام مردم ایران اعم از زن و مرد تبریک گفت طرحی که در آن، نهایت جدیت و دقت بکار رفته برای رفع تبعیض رفع ستم مضاعف تا آنجایی که در مرحله تاریخی کنونی ماست تا آنجایی که مرحله تاریخی فعلی ما ظرفیتش را دارد همه حقوق متساوی چه در خانواده اعم از ازدواج و طلاق چه در امور مدنی و چه در امور اجتماعی و سیاسی چنانکه می‌دانید برای زن به‌رسمیت شناخته شده و هم‌چنین پیرامون مسائل روز یعنی ستم غیرقابل وصفی که از طرف ارتجاع خمینی به زن تحمیل می‌شود چیزهایی که فی‌الواقع بعضی وقتها زبان از توصیفش عاجز است و اغلب مطلعیم که رژیم خمینی با زن چگونه رفتار می‌کند و آن را اصولاً انسان متساوی با مرد به‌رسمیت نمی‌شناسد. به‌هرحال شورای ملی مقاومت بر این بوده که تمامی این طلسمها و حد و مرزهای ارتجاعی و سرکوبگرانه را در هم بشکند تا در راستای تکامل تاریخی مبارزات مردم ایران و نفی هر گونه استثمار و ستم دست پیدا بکند. طبیعی است که شورا هم‌چنانکه از روح طرح و از مفادش پیداست آزادی زن و مرد رو چیزی جدا از هم تلقی نکرده و نمی‌کنه و اضافه بر این راه رو باز گذاشته برای این‌که در آینده خود زنان ما، زنان ایران خودشون شرکت بکنن در تشکلهای ویژه خودشون در نظر دادن و طرح دادن و حل و فصل مشکلات خودشون کما این‌که امتیازات ویژه‌یی رو هم برای جبران ستمهای مضاعف پیشین و جبران عقب‌ماندگیهای گذشته در نظر گرفته که در طرح منظور شده، آخرین نکته‌ای که فی‌الواقع فکر می‌کنم بعد از این‌همه زحمات اعضای شورا و این همه بحثها فی‌الواقع شایان ذکر است این است که جداَ و عاری از هر مبالغه طرح‌های شورای ملی مقاومت که بهتر می‌دونید چقدر روش بحث کردیم چقدر ابتدا صحبت شده و چقدر صمیمانه همه اعضای شورا تلاش کردند که به توافق دسته‌جمعی و مشترکی دست پیدا بکنیم.

از یک طرف مبشر تفاهم و صلح و سازندگی و مساعی مشترک عموم آحاد و گرایشات و اقشار مردم ایران است در آینده، چونکه ما می‌خواهیم چنین الگویی را ارائه بدهیم که تمامی مسائلمان قابل حل و فصل است در یک فضای دموکراتیک و در یک راستای مردمی. این از یکطرف، از طرف دیگه وقتی که به طرح‌های شورا نگاه می‌کنیم اعم از طرح صلح، طرح خودمختاری، طرح مربوط به رابطه دین و دولت و طرح اخیر کما این‌که سایر اسناد و مصوبات شورا درجه بسیار بالایی از تفاهم، همکاری و احساس مسئولیت ملی و مردمی رو نشون می‌ده به‌طوری‌که اغلب دست‌اندرکاران کار دسته‌جمعی و سازمانی و تشکیلاتی خوب می‌توانند تشخیص بدهند که رسیدن به چنین تفاهماتی حتی در کادر یک سازمان واحد یک حزب واحد یک گروه و جمعیت واحد چه مقدار مشکله و چه مقدار وقت می‌بره؟ بی‌تردید اگر اعتقاد عمیق تک‌تک اعضاء شورا به آزادی، استقلال و حاکمیت مردمی نمی‌بود، اگر احساس مسئولیت عمیق‌شان در قبال همه پاکبازیها و جانبازیهای رشیدترین فرزندان خلق نمی‌بود اگر اخلاقیات و روحیه تفاهم و همکاری‌شان نمی‌بود ما در نیمه راه باز می‌ماندیم و به چنین درجاتی از وحدت نظر نمی‌رسیدیم چونکه خوب ما می‌دونیم که ما گروهها، شخصیتها و سازمانهایی هستیم با تفکرات مختلف با ایدئولوژیهای مختلف هم‌چنان که بسیار طبیعی است در کادر یک خانواده بزرگ، خانواده مردم ایران گرایشات، تفکرات، نظرها و ایدئولوژی‌ها طبعاً واحد و همسان نیست. ولی شورا ضمن پنج شش سال گذشته به‌خوبی نشون داده که در برابر حادترین مسائل در برابر پیچیده‌ترین بحرانها، مشکلات در مقابل معضلات بزرگی مثل جنگ، در برابر مسائل گوناگون جامعه‌یی مثل ایران این توانایی رو دارد که با گفتگو با صحبت و با تفاهم به فصل مشترکهایی برسه که سرانجام در طرح‌هاش بیان کرده. به این ترتیب کار شورا و نیروهاش و رزمنده‌هاش و اعضایش به‌هیچوجه در زمینه‌های بخصوصی محدود نشده، اعم از زمینه تبلیغاتی و یا نظامی و یا سیاسی صرف، به عکس، امروز ما با یک جانشین دموکراتیک و مردمی مواجه هستیم که در مسیر حرکت خودش بیش‌از‌پیش متحدتر، منسجم‌تر و متفق‌تر شده در عین این‌که ایدئولوژیها، تفکرات و نظرات مختلف است و البته غیر از این هم نباید در کادر یک خانواده بزرگ، یک خلق بزرگ به اندازه مردم ایران انتظار داشت. بنا بر این ما با تنها جانشین دموکراتیک و مردمی مواجه هستیم که برای مسائل ایران به حرف زدن صرف، به ابراز نظر غیرمسئول اکتفا نکرده، بلکه طرح مشخصی داره برای پایان دادن به جنگ و برای صلح، برای مسا‌ئل مربوط به ملیتها، برای مسأله آزادیها، برای مسأله زنان، برای مسأله رابطه دین و دولت و هم‌چنین سایر مواردی که در برنامه شورا و دولت موقت در اسناد مربوط به انتقال حاکمیت به مردم، تشکیل مؤسسان و قانونگذاری ملی و وظایف مبرم دولت موقت ردیف شده. بنا بر این وقتی که ما پا به پای فعالیت نظامی‌مان، پا به پای فعالیت‌های سیاسی و تبلیغاتی‌مان، پا به پای فعالیت‌های داخلی و بین‌المللی‌مان برای معضلات و مسائل مشخص اجتماعی طرح‌ها و راه‌حلهای مشخصی ارائه کردیم این خود بهترین دلیل است برای شایستگی برای کفایت و لیاقت شورا. چرا که حقیقتاً از بطن تاریخ ملی، از بطن جامعه ایران، از بطن مردم ایران برخاسته و به همین دلیل هم توانسته علاوه بر تمام فدیه‌هایی که نثار راه آزادی و استقلال ایران کرده و می‌کند و خواهد کرد برای مشکلات مختلف جامعه مان هم راه‌حل پیدا بکند.

شورای ملی مقاومت ایران میراث‌بر و پرچمدار مبارزات تاریخی مردم ایران از مشروطه تا به امروز است. جریانی مملو از افتخار و سرفرازی برای تاریخ و مردم ایران که یک روز از مجاهدین صدر مشروطه از ستارخان و باقرخان عبور کرد تا کوچک‌خان و بعد هم رهبر مبارزات ضداستعماری مردم ایران مصدق فقید و به‌رغم تمام خیانتها، چپاولها، میوه‌چینی‌هایی که بر سر خلق و جنبش آمد، مهمترینش و بزرگترینش سرقت تاریخی انقلاب بزرگ ضدسلطنتی مردم ایران توسط خمینی و رژیم دجال و خون‌آشام آن، به‌رغم تمامی اینها باز هم مردم ایران که امروز بیان مقاومت عادلانه‌شان در نمایندگی سیاسی این مقاومت، مقاومت سراسری و عادلانه در شورای ملی مقاومت ایران متجلی است، به‌رغم تمام آن جنایتها و سرقتها، مردم ایران که بیانشان در این شورا متجلی‌ست نشان دادند که به سنگین‌ترین بها برای آزادی و استقلال و برای حاکمیت ملی ایستاده‌اند و هیچ نیرو و قدرتی نخواهد توانست اراده صیقل‌زده یک خلق در زنجیر را که برای آزادی، صلح و برای حاکمیت مردمی قیام کرده در هم بشکند.

البته امروز ما در خارج خاک میهن‌مان اگر چه به نسبت سال گذشته خیلی نزدیک‌تر شده‌ایم این طرح را تصویب می‌کنیم. در عین‌حال در خود این هم نکته‌ای است که مقاومت ایران در هر کجا از شکنجه‌گاهها و میدانهای اعدام از اوین تا مرزهای مختلف کشورمان تا اینجا که ما هستیم خاک عراق و سایر کشورها و هم‌چنین تا اروپا و پاریس و اینها یک دم از انجام وظایف ملی و میهنی‌اش غافل نبوده است. امیدوارم که تمامی رنج و تعب مردم ایران به انتها برسد و مقاومت عادلانه ایران چنانکه فکر می‌کنم از ابتدا هم تقدیری جز این نداشته، شاهد صلح و آزادی و استقلال و حاکمیت مردمی را در روز بزرگ رهایی مردم ایران در کنار خودش داشته باشد.


طرح شورای ملی مقاومت ایران

درباره آزادیها و حقوق زنان

۲۸فروردین ۱۳۶۶

”طرح شورای ملی مقاومت ایران درباره آزادیها و حقوق زنان“ شورای ملی مقاومت با تعظیم به جانبازیهای تحسین‌انگیز و مقاومت فراموشی‌ناپذیر همه زنان مجاهد و مبارز این میهن در برابر رژیم ضدبشری خمینی با اعتقاد به این‌که تبعیض علیه زن منافی عدالت و حیثیات انسانی است، با تأکید بر ضرورت لغو و رفع کلیه ستمها و اجبارات و تبعیضات رژیم ارتجاعی خمینی در مورد زنان کشور، با تأکید بر تساوی کامل حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی زن و مرد، در راستای تأمین کامل حقوق تمامی زنان کشور فارغ از هر عدم تساوی و محدودیت بهره‌کشانه که با رد هر نوع تلقی کالایی از زن، رهایی تاریخی مرد و زن ایرانی را مد نظر دارد، موارد زیرین را رهنمون و برنامه عمل دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران می‌شناسد.

۱-حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در تمامی گزینشها و انتخابات و حق رأی در تمام همه‌پرسی‌ها.

۲-حق اشتغال و انتخاب آزادانه شغل و حق تصدی هر مقام، منصب و شغل عمومی و دولتی از جمله ریاست‌جمهوری و قضاوت در تمام مراجع دادرسی.

۳-حق فعالیت سیاسی و اجتماعی آزادانه، رفت و آمد و مسافرت بدون نیاز به اجازه دیگری.

۴-حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش.

۵-حق استفاده بدون تبعیض از کلیه امکانات آموزشی، تحصیلی، ورزشی و هنری و حق شرکت در تمام مسابقات ورزشی و فعالیت‌های هنری.

۶-برسمیت شناختن تشکلهای زنان و حمایت از سازمان‌یابی داوطلبانه آنان در سراسر کشور در نظر گرفتن امتیازات ویژه در زمینه‌های گوناگون اجتماعی، اداری، فرهنگی و به‌خصوص در امور آموزشی به‌منظور رفع نابرابری و ستم مضاعف از زنان.

۷-دریافت مزد مساوی با مردان در برابر کار مساوی. منع تبعیض در استخدام و به هنگام اشتغال. برخورداری یکسان از مزایای گوناگون از قبیل مرخصی، حقوق بازنشستگی و از کارافتادگی، دریافت حق اولاد و تأهل و بیمه بیکاری. برخورداری از حقوق و تسهیلات ویژه به هنگام بارداری و زایمان و نگهداری اطفال.

۸-آزادی کامل در گزینش همسر و ازدواج که تنها با رضایت طرفین صورت می‌گیرد و در نزد مقام قانونی به ثبت می‌رسد. ازدواج قبل از رسیدن به سن قانونی ممنوع است. در زندگی خانوادگی هر گونه اجبار و تحمیل به زن ممنوع است.

۹-حق متساوی طلاق. طلاق در مراجع صلاحیت‌دار قضایی صورت می‌گیرد. زن و مرد در ارائه دلیل برای طلاق برابرند. نحوه سرپرستی اطفال و تأمین معیشت آنان و هم‌چنین نحوه تسویه مالی ضمن حکم طلاق تعیین می‌شود.

۱۰-حمایت از زنان بیوه و مطلقه و اطفال تحت حضانت و سرپرستی آنها از طریق نظام تأمین اجتماعی کشور.

۱۱-رفع نابرابریهای حقوقی در زمینه شهادت، ولایت، حضانت و ارث.

۱۲-چند همسری و تعدد زوجات ممنوع است در مواردی که مصلحت بخصوصی در کار باشد ترتیبات مقتضی را قانون معین می‌کند.

۱۳-منع هر گونه بهره کشی جنسی از زن تحت هر عنوان و الغای کلیه رسوم و قوانین و مقرراتی که بر طبق آنها پدر و مادر، ولی، قیم یا دیگری دختر یا زنی را به‌عنوان ازدواج یا هر عنوان دیگر برای تمتع جنسی یا بهره کشی به دیگران واگذار می‌کنند.

مسعود رجوی: چنان‌چه اطلاع دارید همه بحثها رو قبلاً انجام دادیم پس در عین‌حال من باز هم رأی می‌گیرم ابتدا به کفایت مذاکرات. خواهش می‌کنم آن تعداد از اعضای شورا که با کفایت مذاکرات موافق هستند و خواستار ادامه بحث دیگه نیستند یا نکته جدیدی ندارند دست بلند کنند.

طرح حاضر در یک مقدمه و ۱۳ ماده در اجلاس مورخ ۲۸ فروردین ۱۳۶۶ شورای ملی مقاومت به اتفاق آراء به تصویب رسید.


مسئول شورای ملی مقاومت

مسعود رجوی


سیزدهم خرداد، سالمرگ خمینی دجال ضدبشر

سخنان مسعود رجوی ۲۲ بهمن ۱۳۷۴  حکم قتل‌عام مجاهدینی که بر سر موضع مجاهدی خود پافشاری کرده و می‌کنند  مسعود رجوی ۲۲بهمن ۱۳۷۴:  خمینی پرپر ک...